نگاهي به مكاشفهc
باب ۱7 نیز به اندازة باب ۱3 رازآمیز است. البتّه در این باب با نمادهاي آشنایي رو به رو ميشویم. در فصول گذشته ما به برخي از نمادهاي باب ۱7 پرداختیم. ولي در كنار این نمادها، تمثیلهایي نیز وجود دارند كه كاملاً براي ما رازآمیز هستند. در اینجا ما به صورت خاص به مدد مكاشفه نیازمندیم تا این تصویر نمادین را بازگشایي كنیم. براي بازگشایي
این نمادها لازم است از مفاهیم كلیدي این باب مدد بجوییم.
به عنوان مثال، كسي كه آیة ۱ را ميخواند، در آیة ۱5 ميتواند پاسخ خود را بیابد. ما دربارة مفهوم زن در زبان نب ّوتي كتابمقّدس،پیشتربحثكردهایم.اینمسئلهدربارةهوّیتوحشيكههفتسرودهشاخداردوزنبرآننشستهاست نیز صدق ميكند. كتاب مق ّدس در این مورد توضیحات لازم را به ما داده است.
اغلب معلّمان كتاب مقّدس اتّفاق نظر دارند كه منظور از فاحشة بزرگ، كلیساي كاتولیك رومي است كه تخت خود را بر روي 7 ت ّپه مستقر كرده است. از همة كلیساهاي موجود تنها كلیساي روم است كه به عنوان یك كشور مستقل به رسم ّیت شناخته شده است. واتیكان با سایر كشورها سفیر مبادله ميكند و به این ترتیب ارتباطات دیپلماتیك لازم را براي تماس با سایر كشورها در اختیار دارد. پاپ به عنوان رئیس سیاسي یك مملكت به هنگام بازدید از سایر كشورها با احترامات نظامي مورد استقبال قرار ميگیرد. ممكن است بعضي از كلیساها در كشور یا منطقه خاصي داراي نفوذ زیادي باشند، ولي كلیساي كاتولیك به شكلهاي گوناگون در سرتاسر دنیا حضور دارد. رایي این قضیه را به شكل زیر عنوان ميكند: «و یكي از آن هفت فرشتهاي كه هفت پیاله را داشتند، آمد و به من خطاب كرده، گفت: بیا تا قضاي آن فاحشة بزرگ را كه بر آبهاي بسیار نشسته است به تو نشان دهم، كه پادشاهان جهان با او زنا كردند و ساكنان زمین، از َخمر زناي او مست شدند. پس مرا در روح به بیابان برد و زني را دیدم بر وحش قرمزي سوار شده كه از نامهاي كفر پر بود و هفت سر و ده شاخ داشت.» ( مكاشفه ۱7 : ۱ – ۲ ) هیچ نهاد مذهبي دیگري این چنین با حاكمان جهان روابط دوستانه ندارد. پاپ در ماه اوت ۱994 به مناسبت برگزاري كنفرانس جمع ّیت زمین، در مقابل ۱84 رهبر و نمایندة دولتهاي
جهان سخنراني كرد. وي كوشید حمایت كشورهاي اسلامي و افراطگرا را به دیدگاه واتیكان جلب كند.
یوحنّا این نهاد را آن گونه كه بود، دید: «پس مرا در روح به بیابان برد و زني را دیدم بر وحش قرمزي سوار شده كه از نامهاي كفر پر بود و هفت سر و ده شاخ داشت.» ( مكاشفه ۱7 : 3 ) ما در فصل ۱۲ با زن وفادار آشنا شدیم، وي بذر الهي را دریافت كرد و پسر نرینهاي را به دنیا آورد. ا ّما در این گزاره با زن بيوفا رو به رو ميشویم. وي بذر غیر الهي و نامشروع را دریافت كرده است. البتّه از وي به عنوان زن یاد ميشود، این به این مفهوم است كه در ظاهر با كلیسایي سر و كار داریم كه از مسائل الهي صحبت ميكند، ولي نظام وي در عمل بر پایة اسامي كفرآمیز بر پا شده
است.
نماد زن سوار بر وحش تنها یك مفهوم ميتواند داشته باشد: تسلّط قدرت مذهبي بر قدرت سیاسي. این زن بيوفا مانند سواري بر مركب قدرت سیاسي، افسار آن را در دست دارد و هدایت ميكند. ما در فصل ۱3 دربارة قدرت این وحش صحبت كردیم. آیة بعدي به ما كمك ميكند تا با خصوصیات این زن بیشتر آشنا شویم: «و آن زن، به ارغواني و قرمز ملبس بود و به طلا و جواهر و مروارید مز ّین و پیالهاي ز ّرین به دست خود پر از خبائث و نجاسات زناي خود داشت.»
( مكاشفه ۱7 : 4 ) البتّه كسي كه از گنج خانههاي واتیكان دیدن كرده باشد منظور آیه را به خوبي درك خواهد كرد.
خدا اجازه داد كه حزقیال نبي نیز این سیستم را به تصویر بكشد. كتاب مق ّدس به صورت خاص به مردي كه تص ّور ميكند بیش از یك انسان است تو ّجه ميكند: «اي پسر انسان به رئیس صور بگو: خداوند یهوه چنین ميفرماید: چون كه دلت مغرور شده است و ميگویي كه من خدا هستم و بر كرسي خدایان در وسط دریا نشستهام، و هر چند انسان هستي و نه
خدا لیكن دل خود را مانند دل خدایان ساختهاي.» ( حزقیال ۲8 : ۲ مقایسه شود با د ّوم تسالونیكیان باب ۲ )
«و به حكمت و فطانت خویش توانگري براي خود اندوخته و طلا و نقره در خزاین خود جمع نمودهاي. به فراواني حكمت و تجارت خویش دولت خود را افزودهاي پس به سبب توانگریت دلت مغرور گردیده است.» ( حزقیال ۲8 : 4 - 5 ) هر كسي كه با مسائل مالي آشنایي داشته باشد، ميداند كه در گنج خانههاي واتیكان، ثروتي بينظیر نهفته است. واتیكان در بانكها، مؤسسات بیمه، و بخشهاي گوناگون اقتصادي، به ف ّعال ّیت مشغول است و هدف اصلي ف ّعال ّیتها چیزي
جز كسب سود نیست.
در مكاشفه ۱7 : 5 چنین ميخوانیم: «و بر پیشانياش این اسم مرقوم بود: ِسر و بابل عظیم و مادر فواحش و خبائث دنیا.» ما نباید انتظار داشته باشیم كه این مسایل را با چشمان طبیعي ببینیم. همان طور كه در رابطه با كلیسا با راز فوق از درك حضور مسیح مواجه ميشویم به همان گونه نیز با راز حضور شیطان در كلیساي منحرف شده رو به رو ميگردیم. این راز نیز مافوق درك بشري است. اگر چه شیطان یك آفریدة هبوط شدة خدا است، ا ّما خدا را انكار نكرده
است. ما این ویژگیها را در كلیساي مرتد نیز ميبینیم.
وضع ّیت روحاني این نهاد بزرگ به ارمیا نبي نیز نشان داده شد. وي در زمان خویش چنین نوشت: «بابل در دست خداوند جام طلایي است كه تمام جهان را مست ميسازد. ا ّمتها از شرابش نوشیده، و از این جهت ا ّمتها دیوانه گردیدهاند.» ( ارمیا 5۱ : 7 ) به دیگر سخن این كه، بشر ّیت با وجود پیشرفتهاي عملي خود، دچار نوعي مستي روحاني شده است. با تو ّجه به این وضع ّیت، انسانها دیگر قادر به درك صحیح مسایل نیستند. آموزههاي دروغین باعث شد تا انسان آن چنان دچار سردرگمي روحاني بشود، كه گویي مقدار زیادي شراب نوشیده است. به همین خاطر تنها كساني كه به فرا خواني خدا براي خروج از این سیستم پاسخ مثبت دادهاند ميتوانند در مسیر مورد نظر خدا هم چنان به
پیش بروند.
ارمیا در ادامه چنین ميگوید: «بابل به ناگهان افتاده و شكسته شده است براي آن ولوله نمایید. َبلَسان به جهت جراحت آن بگیرید كه شاید شفا یابد. بابل را معالجه نمودیم ا ّما شفا نپذیرفت. پس آن را ترك كنید و هر كدام از ما به زمین خود برویم زیرا كه داوري آن به آسمانها رسیده و به افلاك بلند شده است.» ( ارمیا 5۱ : 8 – 9 )
هیچ اصلاحگري نتوانست بابل بزرگ را درمان كند. همة آنها كار را نیمه تمام گذاشتند و به تأسیس كلیساهاي جدید پرداختند. امروزه نیز درمان بابل بزرگ امري غیر ممكن است. واقع ّیت آن است كه با وجود تمام تح ّولات جاري، در ذات این كلیسا هیچ تغییري رخ نداده است. همة اصلاحات ظاهري و امتیازاتي كه این كلیسا ميدهد با هدف رفع نگراني پروتستانها و افكار منفي صورت گرفتهاند. كلیساي كاتولیك با این اقدامات ميكوشد تا صداهاي مخالفي را كه نسبت به سرانجام روند كنوني هشدار ميدهند در گلو خفه كند تا دیگر كسي یاراي مقاومت در برابر این روند را نداشته باشد. در این راستا، شوراي د ّوم واتیكان تشكیل شد و در جریان آن بسیاري از واژههاي پروتستان در كلیساي كاتولیك مورد
پذیرش قرار گرفتند. ولي با وجود پذیرش این چند واژه تغییري در ماه ّیت این كلیسا ایجاد نشده است.
این نهاد بزرگ، كلیساي مادر است و تمام كلیساهایي كه از آن خارج شدهاند، در حال حاضر به آغوش مادر خود باز ميگردند. همة این كلیساها آموزههاي مشترك یا مشابهاي دارند و نكات مورد اختلاف آنها نكته به نكته در گذر زمان رفع خواهند شد. احساس خطر بیجا نیست. زیرا كلیساهاي پروتستان و مستقل، دیگر نميكوشند تا آموزههاي خود را به
جهت هماهنگي با كتاب مق ّدس با آن مقایسه كنند، بلكه ميكوشند تا با یك دیگر هماهنگتر شوند.
دربارةمیلیونهاشهیديكهدرراهمسیحجانباختهاندچنینآمدهاست:«وآنزنرادیدم،مستازخونمقّدسینواز خونشهدايعیسيوازدیدناوبينهایتتعّجبنمودم.»(مكاشفه۶:۱7)تاریخ،اینشهادتكتابمقّدسراتأیید ميكند. این مسئله به طور خاص دربارة هزار سال تسلّط مطلق و خودكامگي كلیسا صدق ميكند.
در آیات 7 - 8 از گردهمایي قدرتي سیاسي و مذهبي اخبار ميشود. قرار است حاكمان دیگر دنیا و هم چنین وحش دیگري كه نه از دریا ميآید ( مكاشفه ۱3 : ۱ – ۱0 ) و نه از زمین ( مكاشفه ۱3 : ۱۱ – ۱8 ) بلكه از چاه بيانتها ميآید. ( مكاشفه ۱۱ : 7 ) او از آن چاه برآمده و به سوي هلاكت خواهد رفت: «آن وحش كه دیدي، بود و نیست و از هاویه خواهد برآمد و به هلاكت خواهد رفت؛ و ساكنان زمین، جز آناني كه نامهاي ایشان از بناي عالم در دفتر حیات مرقوم است، در حیرت خواهند افتاد از دیدن آن وحش كه بود و نیست و ظاهر خواهد شد.» ( آیة 8 ) ( مكاشفه ۱7 :
8)
در آیة 9 چنین آمده است: «اینجا است ذهني كه حكمت دارد. این هفت سر، هفت كوه ميباشد كه زن بر آنها نشسته است. شهر هفت ت ّپه كه به شهر جاویدان نیز معروف است، شهرتي جهاني دارد. پس لازم نیست كه دربارة موقع ّیت جغرافیایي آن توضیح دیگري ارائه شود، [ همة ما ميدانیم كه شهر روم قدیم به شهر هفت ت ّپه معروف است - مترجم ] هفت سر نشانة هفت قدرت صنعتي غربي است. تنها مورد مرموز، سر هشتم است. زیرا به شكلي جز هفت سر است. این واقع ّیت كه از آن به عنوان یك وحش یاد شده است، نشان دهندة آن است كه سر هشتم از یك قدرت دنیایي برخوردار خواهد شد. این متن هم مبهم است و هم واضح. به این شكل كه سر هشتم هم كوچكترین، هم قويترین و هم مهمترین كشور اروپاي متّحد است. به هر صورت همة حاكمان دنیا در زمان و ساعت مناسب همة قدرت و نفوذ خود را در اختیار وي خواهند گذاشت. این واقعه در واپسین برهة زمان آخر به وقوع خواهد پیوست: «و آن ده شاخ كه دیدي، ده پادشاه هستند كه هنوز سلطنت نیافتهاند بلكه یك ساعت با وحش چون پادشاهان قدرت ميیابند. اینها یك رأي دارند و ق ّوت و
قدرت خود را به وحش ميدهند.» ( مكاشفه ۱7 : ۱۲ - ۱3)
هفت سر نشان دهندة نقش هدایتگر كشورهاي غربي است. به همین ترتیب ده شاخ نیز نشاندهندة كشورهاي اروپاي شرقي است.
«ایشان با ب ّره جنگ خواهند نمود و ب ّره بر ایشان غالب خواهد آمد، زیرا كه او ربالارباب و پادشاه پادشاهان است و آناني نیز كه با وي هستند كه خوانده شده و برگزیده و امیناند.» ( مكاشفه ۱7 : ۱4 )
دربارة واپسین نبرد، باید به این نكته اشاره كرد كه كشورهاي شرق اروپا و به طور خاص روسیه با گذر زمان متو ّجه خواهند شد كه فریب این نهاد مذهبي را خوردهاند. آنها بر علیه كلیساي روم به خشم خواهند آمد: «و ا ّما ده شاخ كه دیدي و وحش، اینها فاحشه را دشمن خواهند داشت و او را بینوا و عریان خواهند نمود و گوشتش را خواهند خورد و او را به آتش خواهند سوزانید، زیرا خدا در دل ایشان نهاده است كه ارادة او را به جا آرند و یك رأي شده، سلطنت خود را به وحش بدهند تا كلام خدا تمام شود.» ( مكاشفه ۱7 : ۱۶ – ۱7 ) تا وقتي كه لازم باشد همكاري این مجموعهها با یك دیگر ادامه ميیابد تا زماني كه كلام خدا به تحقّق بپیوندد. كمونیست به صورت كامل از روسیه رخت بر نخواهد بست و كشورهاي اروپاي شرقي نیز تا زمان لازم در ساختار اروپایي باقي خواهند ماند. آنها مق ّدر شدهاند تا این به اصطلاح شهرجاویدانرابهكامنیستيبفرستند.كتابمقّدسدربارةایننهادمذهبيجهاني،بازچنینتوضیحميدهد:«وزني كه دیدي، آن شهر عظیم است كه بر پادشاهان جهان سلطنت ميكند.» ( مكاشفه ۱7 : ۱8 ) تنها یك شهر بر روي زمین است كه هم روي هفت ت ّپه بنا شده است و هم به واسطة برخورداري از قدرت سیاسي - مذهبي، همة رهبران جهان را
دنبالهرو خود كرده است.
باب ۱7 نیز به اندازة باب ۱3 رازآمیز است. البتّه در این باب با نمادهاي آشنایي رو به رو ميشویم. در فصول گذشته ما به برخي از نمادهاي باب ۱7 پرداختیم. ولي در كنار این نمادها، تمثیلهایي نیز وجود دارند كه كاملاً براي ما رازآمیز هستند. در اینجا ما به صورت خاص به مدد مكاشفه نیازمندیم تا این تصویر نمادین را بازگشایي كنیم. براي بازگشایي
این نمادها لازم است از مفاهیم كلیدي این باب مدد بجوییم.
به عنوان مثال، كسي كه آیة ۱ را ميخواند، در آیة ۱5 ميتواند پاسخ خود را بیابد. ما دربارة مفهوم زن در زبان نب ّوتي كتابمقّدس،پیشتربحثكردهایم.اینمسئلهدربارةهوّیتوحشيكههفتسرودهشاخداردوزنبرآننشستهاست نیز صدق ميكند. كتاب مق ّدس در این مورد توضیحات لازم را به ما داده است.
اغلب معلّمان كتاب مقّدس اتّفاق نظر دارند كه منظور از فاحشة بزرگ، كلیساي كاتولیك رومي است كه تخت خود را بر روي 7 ت ّپه مستقر كرده است. از همة كلیساهاي موجود تنها كلیساي روم است كه به عنوان یك كشور مستقل به رسم ّیت شناخته شده است. واتیكان با سایر كشورها سفیر مبادله ميكند و به این ترتیب ارتباطات دیپلماتیك لازم را براي تماس با سایر كشورها در اختیار دارد. پاپ به عنوان رئیس سیاسي یك مملكت به هنگام بازدید از سایر كشورها با احترامات نظامي مورد استقبال قرار ميگیرد. ممكن است بعضي از كلیساها در كشور یا منطقه خاصي داراي نفوذ زیادي باشند، ولي كلیساي كاتولیك به شكلهاي گوناگون در سرتاسر دنیا حضور دارد. رایي این قضیه را به شكل زیر عنوان ميكند: «و یكي از آن هفت فرشتهاي كه هفت پیاله را داشتند، آمد و به من خطاب كرده، گفت: بیا تا قضاي آن فاحشة بزرگ را كه بر آبهاي بسیار نشسته است به تو نشان دهم، كه پادشاهان جهان با او زنا كردند و ساكنان زمین، از َخمر زناي او مست شدند. پس مرا در روح به بیابان برد و زني را دیدم بر وحش قرمزي سوار شده كه از نامهاي كفر پر بود و هفت سر و ده شاخ داشت.» ( مكاشفه ۱7 : ۱ – ۲ ) هیچ نهاد مذهبي دیگري این چنین با حاكمان جهان روابط دوستانه ندارد. پاپ در ماه اوت ۱994 به مناسبت برگزاري كنفرانس جمع ّیت زمین، در مقابل ۱84 رهبر و نمایندة دولتهاي
جهان سخنراني كرد. وي كوشید حمایت كشورهاي اسلامي و افراطگرا را به دیدگاه واتیكان جلب كند.
یوحنّا این نهاد را آن گونه كه بود، دید: «پس مرا در روح به بیابان برد و زني را دیدم بر وحش قرمزي سوار شده كه از نامهاي كفر پر بود و هفت سر و ده شاخ داشت.» ( مكاشفه ۱7 : 3 ) ما در فصل ۱۲ با زن وفادار آشنا شدیم، وي بذر الهي را دریافت كرد و پسر نرینهاي را به دنیا آورد. ا ّما در این گزاره با زن بيوفا رو به رو ميشویم. وي بذر غیر الهي و نامشروع را دریافت كرده است. البتّه از وي به عنوان زن یاد ميشود، این به این مفهوم است كه در ظاهر با كلیسایي سر و كار داریم كه از مسائل الهي صحبت ميكند، ولي نظام وي در عمل بر پایة اسامي كفرآمیز بر پا شده
است.
نماد زن سوار بر وحش تنها یك مفهوم ميتواند داشته باشد: تسلّط قدرت مذهبي بر قدرت سیاسي. این زن بيوفا مانند سواري بر مركب قدرت سیاسي، افسار آن را در دست دارد و هدایت ميكند. ما در فصل ۱3 دربارة قدرت این وحش صحبت كردیم. آیة بعدي به ما كمك ميكند تا با خصوصیات این زن بیشتر آشنا شویم: «و آن زن، به ارغواني و قرمز ملبس بود و به طلا و جواهر و مروارید مز ّین و پیالهاي ز ّرین به دست خود پر از خبائث و نجاسات زناي خود داشت.»
( مكاشفه ۱7 : 4 ) البتّه كسي كه از گنج خانههاي واتیكان دیدن كرده باشد منظور آیه را به خوبي درك خواهد كرد.
خدا اجازه داد كه حزقیال نبي نیز این سیستم را به تصویر بكشد. كتاب مق ّدس به صورت خاص به مردي كه تص ّور ميكند بیش از یك انسان است تو ّجه ميكند: «اي پسر انسان به رئیس صور بگو: خداوند یهوه چنین ميفرماید: چون كه دلت مغرور شده است و ميگویي كه من خدا هستم و بر كرسي خدایان در وسط دریا نشستهام، و هر چند انسان هستي و نه
خدا لیكن دل خود را مانند دل خدایان ساختهاي.» ( حزقیال ۲8 : ۲ مقایسه شود با د ّوم تسالونیكیان باب ۲ )
«و به حكمت و فطانت خویش توانگري براي خود اندوخته و طلا و نقره در خزاین خود جمع نمودهاي. به فراواني حكمت و تجارت خویش دولت خود را افزودهاي پس به سبب توانگریت دلت مغرور گردیده است.» ( حزقیال ۲8 : 4 - 5 ) هر كسي كه با مسائل مالي آشنایي داشته باشد، ميداند كه در گنج خانههاي واتیكان، ثروتي بينظیر نهفته است. واتیكان در بانكها، مؤسسات بیمه، و بخشهاي گوناگون اقتصادي، به ف ّعال ّیت مشغول است و هدف اصلي ف ّعال ّیتها چیزي
جز كسب سود نیست.
در مكاشفه ۱7 : 5 چنین ميخوانیم: «و بر پیشانياش این اسم مرقوم بود: ِسر و بابل عظیم و مادر فواحش و خبائث دنیا.» ما نباید انتظار داشته باشیم كه این مسایل را با چشمان طبیعي ببینیم. همان طور كه در رابطه با كلیسا با راز فوق از درك حضور مسیح مواجه ميشویم به همان گونه نیز با راز حضور شیطان در كلیساي منحرف شده رو به رو ميگردیم. این راز نیز مافوق درك بشري است. اگر چه شیطان یك آفریدة هبوط شدة خدا است، ا ّما خدا را انكار نكرده
است. ما این ویژگیها را در كلیساي مرتد نیز ميبینیم.
وضع ّیت روحاني این نهاد بزرگ به ارمیا نبي نیز نشان داده شد. وي در زمان خویش چنین نوشت: «بابل در دست خداوند جام طلایي است كه تمام جهان را مست ميسازد. ا ّمتها از شرابش نوشیده، و از این جهت ا ّمتها دیوانه گردیدهاند.» ( ارمیا 5۱ : 7 ) به دیگر سخن این كه، بشر ّیت با وجود پیشرفتهاي عملي خود، دچار نوعي مستي روحاني شده است. با تو ّجه به این وضع ّیت، انسانها دیگر قادر به درك صحیح مسایل نیستند. آموزههاي دروغین باعث شد تا انسان آن چنان دچار سردرگمي روحاني بشود، كه گویي مقدار زیادي شراب نوشیده است. به همین خاطر تنها كساني كه به فرا خواني خدا براي خروج از این سیستم پاسخ مثبت دادهاند ميتوانند در مسیر مورد نظر خدا هم چنان به
پیش بروند.
ارمیا در ادامه چنین ميگوید: «بابل به ناگهان افتاده و شكسته شده است براي آن ولوله نمایید. َبلَسان به جهت جراحت آن بگیرید كه شاید شفا یابد. بابل را معالجه نمودیم ا ّما شفا نپذیرفت. پس آن را ترك كنید و هر كدام از ما به زمین خود برویم زیرا كه داوري آن به آسمانها رسیده و به افلاك بلند شده است.» ( ارمیا 5۱ : 8 – 9 )
هیچ اصلاحگري نتوانست بابل بزرگ را درمان كند. همة آنها كار را نیمه تمام گذاشتند و به تأسیس كلیساهاي جدید پرداختند. امروزه نیز درمان بابل بزرگ امري غیر ممكن است. واقع ّیت آن است كه با وجود تمام تح ّولات جاري، در ذات این كلیسا هیچ تغییري رخ نداده است. همة اصلاحات ظاهري و امتیازاتي كه این كلیسا ميدهد با هدف رفع نگراني پروتستانها و افكار منفي صورت گرفتهاند. كلیساي كاتولیك با این اقدامات ميكوشد تا صداهاي مخالفي را كه نسبت به سرانجام روند كنوني هشدار ميدهند در گلو خفه كند تا دیگر كسي یاراي مقاومت در برابر این روند را نداشته باشد. در این راستا، شوراي د ّوم واتیكان تشكیل شد و در جریان آن بسیاري از واژههاي پروتستان در كلیساي كاتولیك مورد
پذیرش قرار گرفتند. ولي با وجود پذیرش این چند واژه تغییري در ماه ّیت این كلیسا ایجاد نشده است.
این نهاد بزرگ، كلیساي مادر است و تمام كلیساهایي كه از آن خارج شدهاند، در حال حاضر به آغوش مادر خود باز ميگردند. همة این كلیساها آموزههاي مشترك یا مشابهاي دارند و نكات مورد اختلاف آنها نكته به نكته در گذر زمان رفع خواهند شد. احساس خطر بیجا نیست. زیرا كلیساهاي پروتستان و مستقل، دیگر نميكوشند تا آموزههاي خود را به
جهت هماهنگي با كتاب مق ّدس با آن مقایسه كنند، بلكه ميكوشند تا با یك دیگر هماهنگتر شوند.
دربارةمیلیونهاشهیديكهدرراهمسیحجانباختهاندچنینآمدهاست:«وآنزنرادیدم،مستازخونمقّدسینواز خونشهدايعیسيوازدیدناوبينهایتتعّجبنمودم.»(مكاشفه۶:۱7)تاریخ،اینشهادتكتابمقّدسراتأیید ميكند. این مسئله به طور خاص دربارة هزار سال تسلّط مطلق و خودكامگي كلیسا صدق ميكند.
در آیات 7 - 8 از گردهمایي قدرتي سیاسي و مذهبي اخبار ميشود. قرار است حاكمان دیگر دنیا و هم چنین وحش دیگري كه نه از دریا ميآید ( مكاشفه ۱3 : ۱ – ۱0 ) و نه از زمین ( مكاشفه ۱3 : ۱۱ – ۱8 ) بلكه از چاه بيانتها ميآید. ( مكاشفه ۱۱ : 7 ) او از آن چاه برآمده و به سوي هلاكت خواهد رفت: «آن وحش كه دیدي، بود و نیست و از هاویه خواهد برآمد و به هلاكت خواهد رفت؛ و ساكنان زمین، جز آناني كه نامهاي ایشان از بناي عالم در دفتر حیات مرقوم است، در حیرت خواهند افتاد از دیدن آن وحش كه بود و نیست و ظاهر خواهد شد.» ( آیة 8 ) ( مكاشفه ۱7 :
8)
در آیة 9 چنین آمده است: «اینجا است ذهني كه حكمت دارد. این هفت سر، هفت كوه ميباشد كه زن بر آنها نشسته است. شهر هفت ت ّپه كه به شهر جاویدان نیز معروف است، شهرتي جهاني دارد. پس لازم نیست كه دربارة موقع ّیت جغرافیایي آن توضیح دیگري ارائه شود، [ همة ما ميدانیم كه شهر روم قدیم به شهر هفت ت ّپه معروف است - مترجم ] هفت سر نشانة هفت قدرت صنعتي غربي است. تنها مورد مرموز، سر هشتم است. زیرا به شكلي جز هفت سر است. این واقع ّیت كه از آن به عنوان یك وحش یاد شده است، نشان دهندة آن است كه سر هشتم از یك قدرت دنیایي برخوردار خواهد شد. این متن هم مبهم است و هم واضح. به این شكل كه سر هشتم هم كوچكترین، هم قويترین و هم مهمترین كشور اروپاي متّحد است. به هر صورت همة حاكمان دنیا در زمان و ساعت مناسب همة قدرت و نفوذ خود را در اختیار وي خواهند گذاشت. این واقعه در واپسین برهة زمان آخر به وقوع خواهد پیوست: «و آن ده شاخ كه دیدي، ده پادشاه هستند كه هنوز سلطنت نیافتهاند بلكه یك ساعت با وحش چون پادشاهان قدرت ميیابند. اینها یك رأي دارند و ق ّوت و
قدرت خود را به وحش ميدهند.» ( مكاشفه ۱7 : ۱۲ - ۱3)
هفت سر نشان دهندة نقش هدایتگر كشورهاي غربي است. به همین ترتیب ده شاخ نیز نشاندهندة كشورهاي اروپاي شرقي است.
«ایشان با ب ّره جنگ خواهند نمود و ب ّره بر ایشان غالب خواهد آمد، زیرا كه او ربالارباب و پادشاه پادشاهان است و آناني نیز كه با وي هستند كه خوانده شده و برگزیده و امیناند.» ( مكاشفه ۱7 : ۱4 )
دربارة واپسین نبرد، باید به این نكته اشاره كرد كه كشورهاي شرق اروپا و به طور خاص روسیه با گذر زمان متو ّجه خواهند شد كه فریب این نهاد مذهبي را خوردهاند. آنها بر علیه كلیساي روم به خشم خواهند آمد: «و ا ّما ده شاخ كه دیدي و وحش، اینها فاحشه را دشمن خواهند داشت و او را بینوا و عریان خواهند نمود و گوشتش را خواهند خورد و او را به آتش خواهند سوزانید، زیرا خدا در دل ایشان نهاده است كه ارادة او را به جا آرند و یك رأي شده، سلطنت خود را به وحش بدهند تا كلام خدا تمام شود.» ( مكاشفه ۱7 : ۱۶ – ۱7 ) تا وقتي كه لازم باشد همكاري این مجموعهها با یك دیگر ادامه ميیابد تا زماني كه كلام خدا به تحقّق بپیوندد. كمونیست به صورت كامل از روسیه رخت بر نخواهد بست و كشورهاي اروپاي شرقي نیز تا زمان لازم در ساختار اروپایي باقي خواهند ماند. آنها مق ّدر شدهاند تا این به اصطلاح شهرجاویدانرابهكامنیستيبفرستند.كتابمقّدسدربارةایننهادمذهبيجهاني،بازچنینتوضیحميدهد:«وزني كه دیدي، آن شهر عظیم است كه بر پادشاهان جهان سلطنت ميكند.» ( مكاشفه ۱7 : ۱8 ) تنها یك شهر بر روي زمین است كه هم روي هفت ت ّپه بنا شده است و هم به واسطة برخورداري از قدرت سیاسي - مذهبي، همة رهبران جهان را
دنبالهرو خود كرده است.