نگاهي به مكاشفهc

فصل بیستم: شیطان در بند میشود

« »

پایان قیامت ا ّول با زنده شدن شهیدان
برقراري صلح و آشتي جهاني در سلطنت هزار ساله

ا ّولین آیات باب ۲0 به سرنوشت شیطان، آن منشأ بدي و دشمن و مخالف خدا اشاره ميكنند. وي گرفتار شده و در چاه بيانتها افكنده ميشود: «و دیدم فرشتهاي را كه از آسمان نازل ميشود و كلید هاویه را دارد و زنجیري بزرگ بر دست وياست.واژدهاومارقدیمراكهابلیسوشیطانميباشد،گرفتاركرده،اوراتامّدتهزارسالدربندنهاد.واورا به هاویه انداخت و در را بسته، مهر كرد تا ا ّمتها را دیگر گمراه نكند تا مّدت هزار سال به انجام رسد؛ و بعد از آن

ميباید اندكي خلاصي یابد.» ( مكاشفه ۲0 : ۱ - 3 )

همان طور كه در باب ۱۲ مشاهده كردیم شیطان و دنباله روان او پس از ربوده شدن عروس به زمین افكنده خواهند شد. در اینجا ميبینیم كه وي از زمین رانده شده و به چاه بيانتها انداخته ميشود. اشعیاء نبي نیز در این مورد ا ّطلاعاتي را در اختیار ما ميگذارد. در كتاب اشعیاء نبي ( اشعیا ۲4 : ۲۱ - ۲3 ) آمده است كه خداوند نیروهایي را كه در مكانهاي بلند هستند و هم چنین قدرتمندان روي زمین را كه علیه خداوند شوریدهاند، سزا خواهد داد. آنان مانند اسیراني كه در سیاه چال زنداني هستند نگهداري خواهند شد تا روز محاكمه فرا برسد. پولس مينویسد كه خدا در مسیح، بر تمام قدرتهاي آسماني و فرمانروایان پیروز شد. وي آنها را خلع سلاح كرده و پیش همه رسوا ميسازد. ( كولسیان ۲ : ۱5 ) ولي در حال حاضر قدرتهاي شكست خورده دشمن هم چنان در مكانهاي بالا به سر ميبرند. به همین دلیل پولس ایمانداران را به نبرد روحاني فرا ميخواند: «زیرا كه ما را كشتي گرفتن با خون و جسم نیست بلكه با

ریاستها و قدرتها و جهانداران این ظلمت و با فوجهاي روحاني شرارت در جایهاي آسماني.» ( افسسیان ۶ : ۱۲ )

در آیة 4 به دو پیش آمد مهم آینده اشاره ميشود. این دو پیش آمد قبل از برقراري سلطنت هزار ساله واقع خواهند شد. در وهلة نخست، به وقوع داوري اشاره ميشود، سپس قیامت افرادي كه در زمان مصیبت بزرگ شهید شدهاند اخبار ميشود: «و تختها دیدم و بر آنها نشستند و به ایشان حكومت داده شد و دیدم نفوس آناني را كه به جهت شهادت عیسي و كلام خدا سر بریده شدند و آناني را كه وحش و صورتش را پرستش نكردند و نشان او را بر پیشاني و دست خود

نپذیرفتند كه زنده شدند و با مسیح هزار سال سلطنت كردند.» ( مكاشفه ۲0 : 4 )

در این گزاره هیچ اشارهاي به جشن عروسي و ربوده شدن نشده است، زیرا وقایع مكاشفه باب بیست پس از ربوده شدن و جشن عروسي به وقوع خواهند پیوست. ملاحظه ميكنیم كه در همة قسمتهاي كلام خدا هماهنگي وجود دارد. آخرین روشنگري دربارة شهیدان، در باب بیست ارائه شده است. آنها در زمان مصیبت بزرگ وفادار و امین خواهند

ماند و از پذیرش علامت وحش و پرستش صورت وي خودداري ميكنند.

داوري ذكر شده، جنبة مقدماتي دارد. در اینجا از محاكمهاي صحبت ميشود كه پیش از برقراري سلطنت هزار ساله انجام ميشود، نه داوري نهایي كه به داوري تخت سفید نیز معروف است. در داوري نهایي مردگان زنده ميشوند و سپس مورد داوري قرار ميگیرند.

دانیال با عبارت خاص خویش، به داوري مكاشفه ۲0 : 4 نیز اشاره ميكند: «و نظر ميكردم تا كرسیها برقرار شد و قدیم الا ّیام جلوس فرمود و لباس او مثل برف سفید و موي سرش مثل پشم پاك و عرش او شعلههاي آتش و چرخهاي آن آتش ملتهب بود. نهري از آتش جاري شده، از پیش روي او بیرون آمد. هزاران هزار او را خدمت ميكردند و كرورها

كرور به حضور وي ایستاده بودند. دیوان بر پا شد و دفترها گشوده گردید.» ( دانیال 7 : 9 – ۱0 )

وقتي خدا در سیماي پیرمردي ( قدیم الا ّیام ) نشان داده ميشود، به این معني نیست كه وي پیرمردي از كار افتاده است، زیرا خدا روح است. وي نه آغازي دارد و نه سرانجامي. بلكه خدا به عنوان داور، در سیماي پیرمردي ارجمند و سفید موي نشان داده ميشود. این تصویر حكایت از آن دارد كه خدا مرجع نهایي جهان هستي است. داوران در گذشته، براي نشان دادن مرجع ّیت خود، كلاهگیس سفیدي بر سر ميگذاشتند و هدف از ارائة این تصویر این است كه خداوند خدا به

عنوان مرجع نهایي و بزرگترین شخص ّیت هستي نشان داده شود.

از مطالعة گزارههاي مربوطه در كتب دانیال و مكاشفه، چنین بر ميآید كه این داوري، واپسین حسابي است كه پیش از پایان این دورة رو به اتمام صورت ميگیرد. دانیال نبي در كتاب خود به جزئیات مربوط به این مرحله ميپردازد، نه به حوادثي كه پس از سلطنت هزار ساله به وقوع ميپیوندد: «آنگاه نظر كردم و به سبب سخنان تك ّبرآمیزي كه آن شاخ ميگفت. پس نگریستم تا آن وحش كشته شد و جسد او هلاك گردیده، به آتش مشتعل تسلیم شد. ا ّما سایر وحوش سلطنت را از ایشان گرفتند، لكن درازي عمر تا زماني و وقتي به ایشان داده شد. و در رؤیاي شب نگریستم و اینك مثل پسر انسان با ابرهاي آسمان آمد و نزد قدیم الا ّیام رسید و او را به حضور وي آوردند. و سلطنت و جلال و ملكوت به او داده شد تا جمیع قومها و ا ّمتها و زبانها او را خدمت نمایند. سلطنت او سلطنت جاوداني و بيزوال است و ملكوت او زایل

نخواهد شد.» ( دانیال 7 : ۱۱ - ۱4)

عیسي مسیح كه خویشتن را به عنوان پسر انسان مكشوف كرد، به ق ّوت خویش آراسته و بر تخت جلال خود جلوس ميكند:«اّماچونپسرانساندرجلالخودباجمیعملائكةمقّدسخویشآید،آنگاهبركرسيجلالخودخواهدنشست، و جمیع ا ّمتها در حضور او جمع شوند و آنها را از هم دیگر جدا ميكند به قسمي كه شبان میشها را از بزها جدا

ميكند.» ( متي ۲5 : 3۱ - 3۲ )

دانیال در رؤیاي خود دید كه كتابها گشوده شدند. ولي هیچ اشارهاي به دفتر حیات نكرده است. در رؤیاي دانیا ِل نبي به وحوشي اشاره ميشود كه مّدت عمر آنها با استفاده از اصطلاحاتي چون زمان و فصل معّین شده است. در شرح این رؤیا آمده است كه پسر انسان به پیشگاه قدیم الا ّیام بار ميیابد و در آنجا سلطنت و جلال و ملكوت ابدي را دریافت ميكند، ملكوتي كه تا به ابد پایدار خواهد بود. بافت نب ّوت در رؤیاي دانیال و در متي كاملاً آشكار است. در دانیال باب هفت به سه سال و نیم مصیبت بزرگ اشاره ميشود، سپس تمامي حكومتهاي این جهان زوال ميپذیرد و ملكوت آسماني

در زمین به صورتي پایدار، برقرار ميشود.

«و سخنان به ضد حضرت اعلي خواهد گفت و مق ّدسان حضرت اعلي را ذلیل خواهد ساخت و قصد تبدیل نمودن زمانها و شرایع خواهد نمود و ایشان تا زماني و دو زمان و نصف زمانبه دست او تسلیم خواهند شد. پس دیوان بر پا خواهد شد و سلطنت او را از او گرفته، آن را تا به انتها تباه و تلف خواهند نمود. و ملكوت و سلطنت و حشمت مملكتي كه در زیر تماميآسمانهاستبهقوممقّدسانحضرتاعليدادهخواهدشدكهملكوتاوملكوتجاودانياستوجمیعممالكاورا عبادت و اطاعت خواهند نمود.» ( دانیال 7 : ۲5 - ۲7 ) این مسائل به داوري نهایي مربوط نميشوند، زیرا سخن از

تح ّولي جدید در زمیني جدید خواهد بود.

دراینگزارهازكتابمقّدس،نهازقیامتهمگانيسخنرفتهاستونهازسقوطبيبازگشتدردریاچةآتش.موضوع این گزاره، پسر انسان است. او باید به داوري بپردازد و درباره اختلافات موجود بین ممالك جهان رأي خود را صادر كند. سپس ملكوت آسماني پسر انسان در زمین برقرار خواهد شد.

همین مسئله دربارة متي ۲5 : 3۱ نیز صدق ميكند. در آنجا نه تنها هیچ كتابي باز نميشود، بلكه دفتر حیات نیز گشوده نخواهدبود.چونكتابمقّدسبهماميآموزدكهایندفتردرزمانداورينهایيگشودهخواهدشد.بسیاريبهاشتباه، این دو گزاره كتاب مقّدسي را با داوري نهایي در پیشگاه تخت سفید یكي ميدانند، ولي از متن چنین بر ميآید كه این تفسیر از اساس غلط است. در این راستا مایلم اضافه كنم چنان كه دقّت كرده باشید، در اینجا به داوري افراد اشاره نشده

است بلكه سخن از داوري اقوام است. دستهاي از این اقوام به خاطر این كه در زمان مصیبت بزرگ به برادران پسر انسان، یعني به عبرانیان كمك كردهاند پاداش ميگیرند و دستهاي دیگر به خاطر سكوت در برابر ظلمي كه به آنان ميشود مجازات خواهند شد. این داوري پیش از برقراري ملكوت صورت ميگیرد، به همین خاطر مسیح نه به عنوان یك قاضي بلكه به عنوان پادشاه بزرگ است كه اقوام را مخاطب ميسازد: «آنگاه پادشاه ( ملك ) به اصحاب طرف راست گوید: بیایید اي بركت یافتگان از پدر من و ملكوتي را كه از ابتداي عالم براي شما آماده شده است، به میراث گیرید ... پادشاه ( نه داور ) در جواب ایشان گوید ...» ( متي ۲5 : 34 و 40 ) در اینجا از پادشاهي هزار ساله صحبت

ميشود، نه از ابد ّیت. ( ا ّول قرنتیان ۱5 : ۲5 )

اشعیاء نبي با این عبارت، داوري فوقالذكر را توصیف ميكند: «و او ا ّمتها را داوري خواهد نمود و قومهاي بسیاري را تنبیه خواهد كرد و ایشان شمشیرهاي خود را براي گاوآهن و نیزههاي خویش را براي ا ّرهها خواهند شكست و ا ّمتي بر ا ّمتي شمشیر نخواهد كشید و بار دیگر جنگ را نخواهند آموخت.» ( اشعیا ۲ : 4 )

در زمان این داوري، دوازده رسول در كنار خداوند خواهند بود و قبایل دوازدهگانة اسرائیل را داوري خواهند كرد: «عیسي ایشان را گفت: هر آینه به شما ميگویم شما كه مرا متابعت نمودهاید، در معاد وقتي كه پسر انسان بر كرسي جلال خود نشیند، شما نیز به دوازده كرسي نشسته، بر دوازده سبط اسرائیل داوري خواهید نمود.» ( متي ۱9 : ۲8 )

مردان خدایي كه از ا ّمتها هستند، بر تختهاي خود نشسته، ا ّمتها را داوري خواهند كرد و سپس بر آنها فرمان خواهند راند: «یا نميدانید كه مق ّدسان، دنیا را داوري خواهند كرد؛ و اگر دنیا از شما حكم یابد، آیا قابل مق ّدمات كمتر نیستید؟» ( ا ّول قرنتیان ۶ : ۲ ) در نظر خدا همه چیز در زمان مناسب به وقوع ميپیوندد. حوادث مربوط به جشن عروسي در زمان خود و وعدههاي مربوط به سلطنت هزار ساله نیز در موعد خود به وقوع خواهند پیوست. به این ترتیب هر

داوري در زمان مناسب خود بر پا خواهد شد.

شهیدان مصیبت بزرگ مشمول قیامت ا ّول شده و در ملكوت سهیم خواهند بود. هر ایمانداري باید این اشتیاق را داشته باشد كه تا زمان مرگ وفادار بماند. چه آناني كه جزو برگزیدگان عروس هستند و چه آناني كه در شمار دعوت شدگان كلیسا قرار دارند. همه، به خاطر امانت و وفاداري خود پاداش ميگیرند.

همة ایمانداراني كه جزء برگزیدگان نیستند و ربوده نميشوند تا در جشن آسماني شركت كنند، ميتوانند امیدوار باشند كه در صورت حفظ امانت خود در مصیبت بزرگ، در سلطنت هزار ساله سهیم بشوند. ( ر.ك به بخش د ّوم مكاشفه باب 7)

شهیدان یهودي مهر پنجم باید منتظر ميماندند تا هم قطاران دیگرشان به شهادت برسند. ( مكاشفه ۶ : 9 - ۱۱ ) در این دو گزاره با واژة كلیدي"نفوس"رو به رو ميشویم: «... نفوس آناني را كه براي كلام خدا و شهادتي كه داشتند كشته شده بودند.» ( مكاشفه ۶ : 9 ) و «... و دیدم نفوسآناني را كه به جهت شهادت عیسي و كلام خدا سر بریده شدند ...» ( مكاشفه ۲0 : 4 ) قیام عیسي مسیح ( متي باب ۲7 ) و قیامتي كه به هنگام ربوده شدن صورت ميگیرد ( ا ّول قرنتیان باب ۱5 و ا ّول تسالونیكیان باب 4 ) و زنده شدن مردگان پیش از برقراري سلطنت هزار ساله ( مكاشفه باب۲0 ) قیامت ا ّول را تشكیل ميدهند. به بیان دیگر همة كساني كه از زمان ظهور ا ّول مسیح تا آغاز سلطنت هزار

ساله، زنده ميشوند، جزو قیامت ا ّول هستند.

«وسایرمردگانزندهنشدندتاهزارسالبهاتمامرسید.ایناستقیامتاّول.خوشحالومقّدساستكسيكهاز قیامت ا ّول قسمتي دارد. بر اینها موت ثاني تسلّط ندارد بلكه كاهنان خدا و مسیح خواهند بود و هزار سال با او سلطنت خواهند كرد.» ( مكاشفه ۲0 : 5 - ۶ ) در آغاز سلطنت هزار ساله تعداد افرادي كه قرار بود در قیامت ا ّول شركت كنند، تكمیل ميشود و به این ترتیب قیامت ا ّول به پایان ميرسد. در آیات 7 - 9 آن چه قرار است در یك برهة زماني كوتاه

پس از سلطنت هزار ساله رخ دهد، با عبارات زیر توصیف ميشود: «و چون هزار سال به انجام رسد، شیطان از زندان خود خلاصي خواهد یافت تا بیرون رود و ا ّمتهایي را كه در چهار زاویه جهانند، یعني جوج و ماجوج را گمراه كند و ایشان را به جهت جنگ فراهم آورد كه عدد ایشان چون ریگ دریاست. و بر عرصة جهان برآمده، لشكرگاه مقّدسین و

شهر محبوب را محاصره كردند. پس آتش از جانب خدا از آسمان فرو ریخته، ایشان را بلعید.»

به محض این كه شیطان از چاه بيانتها بر ميآید و از قید آزاد ميشود، اقوامي را كه با هم در صلح و صفا زندگي ميكردند، فریب داده و آنها را به شورش سوق ميدهد. این واپسین شورش بشر ّیت است كه علیه خدا شكل ميگیرد. با وجود این كه این اقوام از بركات سلطنت هزار ساله صلح بهرهمند بودند، رابطة شخصي با خدا برقرار نكردند و آشتي در مسیح را هرگز نپذیرفتند و به همین خاطر از خدا جدا ماندند. البتّه داوري هراسانگیز پروردگار، شیطان و فریفته

شدگانش را گرفتار ميسازد.

«و بر عرصة جهان بر آمده، لشكرگاه مقّدسین و شهر محبوب را محاصره كردند. پس آتش از جانب خدا از آسمانفرو ریخته، ایشان را بلعید. و ابلیس كه ایشان را گمراه ميكند، به دریاچه آتش و كبریت انداخته شد، جایي كه وحش و نبي كاذب هستند؛ و ایشان تا ابدالآباد شبانه روز عذاب خواهند كشید.» ( مكاشفه ۲0 : 9 – ۱0 ) همان طور كه در مكاشفه ۲0 : ۱9 عنوان شده است، وحش و نبي كاذب از پیش در دریاچه آتش بودند. این اتّحاد عجیب تثلیثي كه شیطان، وحش و نبي كاذب، با هم تشكیل دادند، با كساني كه تحت نفوذ آنها قرار گرفتند در دریاچة آتش ناپدید خواهند شد. در ابد ّیت

دربارة آنها دیگر نه چیزي خواهیم دید و نه چیزي خواهیم شنید. قیامت د ّوم و داوري نهایي

اینمتنچنانگویااستكهبرخلافبسیاريازمتونكتابمقّدس،نیازيبهتوضیحندارد:«ودیدمتختيبزر ِگسفید و كسي را بر آن نشسته كه از روي وي آسمان و زمین گریخت و براي آنها جایي یافت نشد. و مردگان را خرد و بزرگ دیدم كه پیش تخت ایستاده بودند؛ و دفترها را گشودند. پس دفتري دیگر گشوده شد كه دفتر حیات است و بر مردگان داوري شد، به حسب اعمال ایشان از آن چه در دفترها مكتوب است. و دریا مردگاني را كه در آن بودند باز داد؛ و موت و عالم اموات مردگاني را كه در آنها بودند باز دادند؛ و هر یكي به حسب اعمالش حكم یافت. و موت و عالم اموات به دریاچة آتش انداخته شد. این است موت ثاني، یعني دریاچة آتش. و هر كه در دفتر حیات مكتوب یافت نشد، به دریاچة

آتش افكنده گردید.» ( مكاشفه ۲0 : ۱۱ - ۱5 )

در هنگام داوري نهایي افرادي پیدا خواهند شد كه اسم آنها در كتاب حیات ذكر شده است. آنها در زمان حیات خویش به واسطة فیض خدا از حیات جاوید برخوردار شدهاند و به این خاطر مرگ د ّوم نميتواند آنها را به كام خود بكشد. مرگ زماني صورت ميگیرد كه جان از تن جدا ميشود، ولي در هنگام مرگ د ّوم، روح از جان خارج ميشود. به این تریتب این كلام محقّق ميشود كه: «اینك همة جانها از آن مناند چنان كه جان پدر است، هم چنین جان پسر نیز، هر دوي آنها از آن من ميباشند. هر كسي كه گناه ورزد او خواهد مرد.» ( حزقیال ۱8 : 4 ) گناه تنها تخ ّطي از فرامین خدا نیست. به مفهوم یك تقصیر شخصي به پیشگاه قادر مطلق هم نیست، زیرا همان طور كه در كتاب آمده است، همه گناه كرده و از جلال خدا قاصر شدهاند. بلكه بر گناه بيایماني تأكید ميشود. خداوند دربارة این گناه چنین فرموده است: «از این جهت به شما گفتم كه در گناهان خود خواهید مرد،زیرا اگر باور نكنید كه من هستم در گناهان خود خواهید مرد.» ( یوحنّا 8 : ۲4 ) گناه بيایماني مس ّبب مرگ كسي ميشود كه در بيایماني زندگي ميكند. پاداش ایمان به رهایي تام

عبارت از بخشش كامل و حیات جاوید است.

خدا تنها در مسیح براي نجات ما مكشوف شده است. این به این مفهوم است كه ما تنها به واسطة ایمان به مسیح ميتوانیم از هلاكتي كه انتظار بشر ّیت را ميكشد برهیم: «و آن شهادت این است كه خدا حیات جاوداني به ما داده است

و این حیات، در پسر اوست. آن كه پسر را دارد حیات را دارد و آن كه پسر خدا را ندارد، حیات را نیافته است.» ( ا ّول یوحنّا 5 : ۱۱ - ۱۲ )

همة انسانهایي كه در زمین زندگي كردهاند، روزي باید در حضور خدا حاضر شوند. آنها بر حسب كارهایي كه در زمان حیات خود بر روي زمین مرتكب شدهاند، داوري خواهند شد. در این جمع، ایمانداران به مسیح و هم چنین كساني كه حاضر نشدند به وي ایمان بیاورند حضور خواهند داشت و همة كساني كه اسم آنها در كتاب حیات ثبت نشده است، در دریاچة آتش انداخته خواهند شد. این همان مرگ د ّوم است كه در آن هیچ اثري از حیات نیست. آنها دیگر دیده نخواهند

شد. سپس خدا شروع تازهاي را با فرزندان خود خواهد داشت.

پایان قیامت ا ّول با زنده شدن شهیدان
برقراري صلح و آشتي جهاني در سلطنت هزار ساله

ا ّولین آیات باب ۲0 به سرنوشت شیطان، آن منشأ بدي و دشمن و مخالف خدا اشاره ميكنند. وي گرفتار شده و در چاه بيانتها افكنده ميشود: «و دیدم فرشتهاي را كه از آسمان نازل ميشود و كلید هاویه را دارد و زنجیري بزرگ بر دست وياست.واژدهاومارقدیمراكهابلیسوشیطانميباشد،گرفتاركرده،اوراتامّدتهزارسالدربندنهاد.واورا به هاویه انداخت و در را بسته، مهر كرد تا ا ّمتها را دیگر گمراه نكند تا مّدت هزار سال به انجام رسد؛ و بعد از آن

ميباید اندكي خلاصي یابد.» ( مكاشفه ۲0 : ۱ - 3 )

همان طور كه در باب ۱۲ مشاهده كردیم شیطان و دنباله روان او پس از ربوده شدن عروس به زمین افكنده خواهند شد. در اینجا ميبینیم كه وي از زمین رانده شده و به چاه بيانتها انداخته ميشود. اشعیاء نبي نیز در این مورد ا ّطلاعاتي را در اختیار ما ميگذارد. در كتاب اشعیاء نبي ( اشعیا ۲4 : ۲۱ - ۲3 ) آمده است كه خداوند نیروهایي را كه در مكانهاي بلند هستند و هم چنین قدرتمندان روي زمین را كه علیه خداوند شوریدهاند، سزا خواهد داد. آنان مانند اسیراني كه در سیاه چال زنداني هستند نگهداري خواهند شد تا روز محاكمه فرا برسد. پولس مينویسد كه خدا در مسیح، بر تمام قدرتهاي آسماني و فرمانروایان پیروز شد. وي آنها را خلع سلاح كرده و پیش همه رسوا ميسازد. ( كولسیان ۲ : ۱5 ) ولي در حال حاضر قدرتهاي شكست خورده دشمن هم چنان در مكانهاي بالا به سر ميبرند. به همین دلیل پولس ایمانداران را به نبرد روحاني فرا ميخواند: «زیرا كه ما را كشتي گرفتن با خون و جسم نیست بلكه با

ریاستها و قدرتها و جهانداران این ظلمت و با فوجهاي روحاني شرارت در جایهاي آسماني.» ( افسسیان ۶ : ۱۲ )

در آیة 4 به دو پیش آمد مهم آینده اشاره ميشود. این دو پیش آمد قبل از برقراري سلطنت هزار ساله واقع خواهند شد. در وهلة نخست، به وقوع داوري اشاره ميشود، سپس قیامت افرادي كه در زمان مصیبت بزرگ شهید شدهاند اخبار ميشود: «و تختها دیدم و بر آنها نشستند و به ایشان حكومت داده شد و دیدم نفوس آناني را كه به جهت شهادت عیسي و كلام خدا سر بریده شدند و آناني را كه وحش و صورتش را پرستش نكردند و نشان او را بر پیشاني و دست خود

نپذیرفتند كه زنده شدند و با مسیح هزار سال سلطنت كردند.» ( مكاشفه ۲0 : 4 )

در این گزاره هیچ اشارهاي به جشن عروسي و ربوده شدن نشده است، زیرا وقایع مكاشفه باب بیست پس از ربوده شدن و جشن عروسي به وقوع خواهند پیوست. ملاحظه ميكنیم كه در همة قسمتهاي كلام خدا هماهنگي وجود دارد. آخرین روشنگري دربارة شهیدان، در باب بیست ارائه شده است. آنها در زمان مصیبت بزرگ وفادار و امین خواهند

ماند و از پذیرش علامت وحش و پرستش صورت وي خودداري ميكنند.

داوري ذكر شده، جنبة مقدماتي دارد. در اینجا از محاكمهاي صحبت ميشود كه پیش از برقراري سلطنت هزار ساله انجام ميشود، نه داوري نهایي كه به داوري تخت سفید نیز معروف است. در داوري نهایي مردگان زنده ميشوند و سپس مورد داوري قرار ميگیرند.

دانیال با عبارت خاص خویش، به داوري مكاشفه ۲0 : 4 نیز اشاره ميكند: «و نظر ميكردم تا كرسیها برقرار شد و قدیم الا ّیام جلوس فرمود و لباس او مثل برف سفید و موي سرش مثل پشم پاك و عرش او شعلههاي آتش و چرخهاي آن آتش ملتهب بود. نهري از آتش جاري شده، از پیش روي او بیرون آمد. هزاران هزار او را خدمت ميكردند و كرورها

كرور به حضور وي ایستاده بودند. دیوان بر پا شد و دفترها گشوده گردید.» ( دانیال 7 : 9 – ۱0 )

وقتي خدا در سیماي پیرمردي ( قدیم الا ّیام ) نشان داده ميشود، به این معني نیست كه وي پیرمردي از كار افتاده است، زیرا خدا روح است. وي نه آغازي دارد و نه سرانجامي. بلكه خدا به عنوان داور، در سیماي پیرمردي ارجمند و سفید موي نشان داده ميشود. این تصویر حكایت از آن دارد كه خدا مرجع نهایي جهان هستي است. داوران در گذشته، براي نشان دادن مرجع ّیت خود، كلاهگیس سفیدي بر سر ميگذاشتند و هدف از ارائة این تصویر این است كه خداوند خدا به

عنوان مرجع نهایي و بزرگترین شخص ّیت هستي نشان داده شود.

از مطالعة گزارههاي مربوطه در كتب دانیال و مكاشفه، چنین بر ميآید كه این داوري، واپسین حسابي است كه پیش از پایان این دورة رو به اتمام صورت ميگیرد. دانیال نبي در كتاب خود به جزئیات مربوط به این مرحله ميپردازد، نه به حوادثي كه پس از سلطنت هزار ساله به وقوع ميپیوندد: «آنگاه نظر كردم و به سبب سخنان تك ّبرآمیزي كه آن شاخ ميگفت. پس نگریستم تا آن وحش كشته شد و جسد او هلاك گردیده، به آتش مشتعل تسلیم شد. ا ّما سایر وحوش سلطنت را از ایشان گرفتند، لكن درازي عمر تا زماني و وقتي به ایشان داده شد. و در رؤیاي شب نگریستم و اینك مثل پسر انسان با ابرهاي آسمان آمد و نزد قدیم الا ّیام رسید و او را به حضور وي آوردند. و سلطنت و جلال و ملكوت به او داده شد تا جمیع قومها و ا ّمتها و زبانها او را خدمت نمایند. سلطنت او سلطنت جاوداني و بيزوال است و ملكوت او زایل

نخواهد شد.» ( دانیال 7 : ۱۱ - ۱4)

عیسي مسیح كه خویشتن را به عنوان پسر انسان مكشوف كرد، به ق ّوت خویش آراسته و بر تخت جلال خود جلوس ميكند:«اّماچونپسرانساندرجلالخودباجمیعملائكةمقّدسخویشآید،آنگاهبركرسيجلالخودخواهدنشست، و جمیع ا ّمتها در حضور او جمع شوند و آنها را از هم دیگر جدا ميكند به قسمي كه شبان میشها را از بزها جدا

ميكند.» ( متي ۲5 : 3۱ - 3۲ )

دانیال در رؤیاي خود دید كه كتابها گشوده شدند. ولي هیچ اشارهاي به دفتر حیات نكرده است. در رؤیاي دانیا ِل نبي به وحوشي اشاره ميشود كه مّدت عمر آنها با استفاده از اصطلاحاتي چون زمان و فصل معّین شده است. در شرح این رؤیا آمده است كه پسر انسان به پیشگاه قدیم الا ّیام بار ميیابد و در آنجا سلطنت و جلال و ملكوت ابدي را دریافت ميكند، ملكوتي كه تا به ابد پایدار خواهد بود. بافت نب ّوت در رؤیاي دانیال و در متي كاملاً آشكار است. در دانیال باب هفت به سه سال و نیم مصیبت بزرگ اشاره ميشود، سپس تمامي حكومتهاي این جهان زوال ميپذیرد و ملكوت آسماني

در زمین به صورتي پایدار، برقرار ميشود.

«و سخنان به ضد حضرت اعلي خواهد گفت و مق ّدسان حضرت اعلي را ذلیل خواهد ساخت و قصد تبدیل نمودن زمانها و شرایع خواهد نمود و ایشان تا زماني و دو زمان و نصف زمانبه دست او تسلیم خواهند شد. پس دیوان بر پا خواهد شد و سلطنت او را از او گرفته، آن را تا به انتها تباه و تلف خواهند نمود. و ملكوت و سلطنت و حشمت مملكتي كه در زیر تماميآسمانهاستبهقوممقّدسانحضرتاعليدادهخواهدشدكهملكوتاوملكوتجاودانياستوجمیعممالكاورا عبادت و اطاعت خواهند نمود.» ( دانیال 7 : ۲5 - ۲7 ) این مسائل به داوري نهایي مربوط نميشوند، زیرا سخن از

تح ّولي جدید در زمیني جدید خواهد بود.

دراینگزارهازكتابمقّدس،نهازقیامتهمگانيسخنرفتهاستونهازسقوطبيبازگشتدردریاچةآتش.موضوع این گزاره، پسر انسان است. او باید به داوري بپردازد و درباره اختلافات موجود بین ممالك جهان رأي خود را صادر كند. سپس ملكوت آسماني پسر انسان در زمین برقرار خواهد شد.

همین مسئله دربارة متي ۲5 : 3۱ نیز صدق ميكند. در آنجا نه تنها هیچ كتابي باز نميشود، بلكه دفتر حیات نیز گشوده نخواهدبود.چونكتابمقّدسبهماميآموزدكهایندفتردرزمانداورينهایيگشودهخواهدشد.بسیاريبهاشتباه، این دو گزاره كتاب مقّدسي را با داوري نهایي در پیشگاه تخت سفید یكي ميدانند، ولي از متن چنین بر ميآید كه این تفسیر از اساس غلط است. در این راستا مایلم اضافه كنم چنان كه دقّت كرده باشید، در اینجا به داوري افراد اشاره نشده

است بلكه سخن از داوري اقوام است. دستهاي از این اقوام به خاطر این كه در زمان مصیبت بزرگ به برادران پسر انسان، یعني به عبرانیان كمك كردهاند پاداش ميگیرند و دستهاي دیگر به خاطر سكوت در برابر ظلمي كه به آنان ميشود مجازات خواهند شد. این داوري پیش از برقراري ملكوت صورت ميگیرد، به همین خاطر مسیح نه به عنوان یك قاضي بلكه به عنوان پادشاه بزرگ است كه اقوام را مخاطب ميسازد: «آنگاه پادشاه ( ملك ) به اصحاب طرف راست گوید: بیایید اي بركت یافتگان از پدر من و ملكوتي را كه از ابتداي عالم براي شما آماده شده است، به میراث گیرید ... پادشاه ( نه داور ) در جواب ایشان گوید ...» ( متي ۲5 : 34 و 40 ) در اینجا از پادشاهي هزار ساله صحبت

ميشود، نه از ابد ّیت. ( ا ّول قرنتیان ۱5 : ۲5 )

اشعیاء نبي با این عبارت، داوري فوقالذكر را توصیف ميكند: «و او ا ّمتها را داوري خواهد نمود و قومهاي بسیاري را تنبیه خواهد كرد و ایشان شمشیرهاي خود را براي گاوآهن و نیزههاي خویش را براي ا ّرهها خواهند شكست و ا ّمتي بر ا ّمتي شمشیر نخواهد كشید و بار دیگر جنگ را نخواهند آموخت.» ( اشعیا ۲ : 4 )

در زمان این داوري، دوازده رسول در كنار خداوند خواهند بود و قبایل دوازدهگانة اسرائیل را داوري خواهند كرد: «عیسي ایشان را گفت: هر آینه به شما ميگویم شما كه مرا متابعت نمودهاید، در معاد وقتي كه پسر انسان بر كرسي جلال خود نشیند، شما نیز به دوازده كرسي نشسته، بر دوازده سبط اسرائیل داوري خواهید نمود.» ( متي ۱9 : ۲8 )

مردان خدایي كه از ا ّمتها هستند، بر تختهاي خود نشسته، ا ّمتها را داوري خواهند كرد و سپس بر آنها فرمان خواهند راند: «یا نميدانید كه مق ّدسان، دنیا را داوري خواهند كرد؛ و اگر دنیا از شما حكم یابد، آیا قابل مق ّدمات كمتر نیستید؟» ( ا ّول قرنتیان ۶ : ۲ ) در نظر خدا همه چیز در زمان مناسب به وقوع ميپیوندد. حوادث مربوط به جشن عروسي در زمان خود و وعدههاي مربوط به سلطنت هزار ساله نیز در موعد خود به وقوع خواهند پیوست. به این ترتیب هر

داوري در زمان مناسب خود بر پا خواهد شد.

شهیدان مصیبت بزرگ مشمول قیامت ا ّول شده و در ملكوت سهیم خواهند بود. هر ایمانداري باید این اشتیاق را داشته باشد كه تا زمان مرگ وفادار بماند. چه آناني كه جزو برگزیدگان عروس هستند و چه آناني كه در شمار دعوت شدگان كلیسا قرار دارند. همه، به خاطر امانت و وفاداري خود پاداش ميگیرند.

همة ایمانداراني كه جزء برگزیدگان نیستند و ربوده نميشوند تا در جشن آسماني شركت كنند، ميتوانند امیدوار باشند كه در صورت حفظ امانت خود در مصیبت بزرگ، در سلطنت هزار ساله سهیم بشوند. ( ر.ك به بخش د ّوم مكاشفه باب 7)

شهیدان یهودي مهر پنجم باید منتظر ميماندند تا هم قطاران دیگرشان به شهادت برسند. ( مكاشفه ۶ : 9 - ۱۱ ) در این دو گزاره با واژة كلیدي"نفوس"رو به رو ميشویم: «... نفوس آناني را كه براي كلام خدا و شهادتي كه داشتند كشته شده بودند.» ( مكاشفه ۶ : 9 ) و «... و دیدم نفوسآناني را كه به جهت شهادت عیسي و كلام خدا سر بریده شدند ...» ( مكاشفه ۲0 : 4 ) قیام عیسي مسیح ( متي باب ۲7 ) و قیامتي كه به هنگام ربوده شدن صورت ميگیرد ( ا ّول قرنتیان باب ۱5 و ا ّول تسالونیكیان باب 4 ) و زنده شدن مردگان پیش از برقراري سلطنت هزار ساله ( مكاشفه باب۲0 ) قیامت ا ّول را تشكیل ميدهند. به بیان دیگر همة كساني كه از زمان ظهور ا ّول مسیح تا آغاز سلطنت هزار

ساله، زنده ميشوند، جزو قیامت ا ّول هستند.

«وسایرمردگانزندهنشدندتاهزارسالبهاتمامرسید.ایناستقیامتاّول.خوشحالومقّدساستكسيكهاز قیامت ا ّول قسمتي دارد. بر اینها موت ثاني تسلّط ندارد بلكه كاهنان خدا و مسیح خواهند بود و هزار سال با او سلطنت خواهند كرد.» ( مكاشفه ۲0 : 5 - ۶ ) در آغاز سلطنت هزار ساله تعداد افرادي كه قرار بود در قیامت ا ّول شركت كنند، تكمیل ميشود و به این ترتیب قیامت ا ّول به پایان ميرسد. در آیات 7 - 9 آن چه قرار است در یك برهة زماني كوتاه

پس از سلطنت هزار ساله رخ دهد، با عبارات زیر توصیف ميشود: «و چون هزار سال به انجام رسد، شیطان از زندان خود خلاصي خواهد یافت تا بیرون رود و ا ّمتهایي را كه در چهار زاویه جهانند، یعني جوج و ماجوج را گمراه كند و ایشان را به جهت جنگ فراهم آورد كه عدد ایشان چون ریگ دریاست. و بر عرصة جهان برآمده، لشكرگاه مقّدسین و

شهر محبوب را محاصره كردند. پس آتش از جانب خدا از آسمان فرو ریخته، ایشان را بلعید.»

به محض این كه شیطان از چاه بيانتها بر ميآید و از قید آزاد ميشود، اقوامي را كه با هم در صلح و صفا زندگي ميكردند، فریب داده و آنها را به شورش سوق ميدهد. این واپسین شورش بشر ّیت است كه علیه خدا شكل ميگیرد. با وجود این كه این اقوام از بركات سلطنت هزار ساله صلح بهرهمند بودند، رابطة شخصي با خدا برقرار نكردند و آشتي در مسیح را هرگز نپذیرفتند و به همین خاطر از خدا جدا ماندند. البتّه داوري هراسانگیز پروردگار، شیطان و فریفته

شدگانش را گرفتار ميسازد.

«و بر عرصة جهان بر آمده، لشكرگاه مقّدسین و شهر محبوب را محاصره كردند. پس آتش از جانب خدا از آسمانفرو ریخته، ایشان را بلعید. و ابلیس كه ایشان را گمراه ميكند، به دریاچه آتش و كبریت انداخته شد، جایي كه وحش و نبي كاذب هستند؛ و ایشان تا ابدالآباد شبانه روز عذاب خواهند كشید.» ( مكاشفه ۲0 : 9 – ۱0 ) همان طور كه در مكاشفه ۲0 : ۱9 عنوان شده است، وحش و نبي كاذب از پیش در دریاچه آتش بودند. این اتّحاد عجیب تثلیثي كه شیطان، وحش و نبي كاذب، با هم تشكیل دادند، با كساني كه تحت نفوذ آنها قرار گرفتند در دریاچة آتش ناپدید خواهند شد. در ابد ّیت

دربارة آنها دیگر نه چیزي خواهیم دید و نه چیزي خواهیم شنید. قیامت د ّوم و داوري نهایي

اینمتنچنانگویااستكهبرخلافبسیاريازمتونكتابمقّدس،نیازيبهتوضیحندارد:«ودیدمتختيبزر ِگسفید و كسي را بر آن نشسته كه از روي وي آسمان و زمین گریخت و براي آنها جایي یافت نشد. و مردگان را خرد و بزرگ دیدم كه پیش تخت ایستاده بودند؛ و دفترها را گشودند. پس دفتري دیگر گشوده شد كه دفتر حیات است و بر مردگان داوري شد، به حسب اعمال ایشان از آن چه در دفترها مكتوب است. و دریا مردگاني را كه در آن بودند باز داد؛ و موت و عالم اموات مردگاني را كه در آنها بودند باز دادند؛ و هر یكي به حسب اعمالش حكم یافت. و موت و عالم اموات به دریاچة آتش انداخته شد. این است موت ثاني، یعني دریاچة آتش. و هر كه در دفتر حیات مكتوب یافت نشد، به دریاچة

آتش افكنده گردید.» ( مكاشفه ۲0 : ۱۱ - ۱5 )

در هنگام داوري نهایي افرادي پیدا خواهند شد كه اسم آنها در كتاب حیات ذكر شده است. آنها در زمان حیات خویش به واسطة فیض خدا از حیات جاوید برخوردار شدهاند و به این خاطر مرگ د ّوم نميتواند آنها را به كام خود بكشد. مرگ زماني صورت ميگیرد كه جان از تن جدا ميشود، ولي در هنگام مرگ د ّوم، روح از جان خارج ميشود. به این تریتب این كلام محقّق ميشود كه: «اینك همة جانها از آن مناند چنان كه جان پدر است، هم چنین جان پسر نیز، هر دوي آنها از آن من ميباشند. هر كسي كه گناه ورزد او خواهد مرد.» ( حزقیال ۱8 : 4 ) گناه تنها تخ ّطي از فرامین خدا نیست. به مفهوم یك تقصیر شخصي به پیشگاه قادر مطلق هم نیست، زیرا همان طور كه در كتاب آمده است، همه گناه كرده و از جلال خدا قاصر شدهاند. بلكه بر گناه بيایماني تأكید ميشود. خداوند دربارة این گناه چنین فرموده است: «از این جهت به شما گفتم كه در گناهان خود خواهید مرد،زیرا اگر باور نكنید كه من هستم در گناهان خود خواهید مرد.» ( یوحنّا 8 : ۲4 ) گناه بيایماني مس ّبب مرگ كسي ميشود كه در بيایماني زندگي ميكند. پاداش ایمان به رهایي تام

عبارت از بخشش كامل و حیات جاوید است.

خدا تنها در مسیح براي نجات ما مكشوف شده است. این به این مفهوم است كه ما تنها به واسطة ایمان به مسیح ميتوانیم از هلاكتي كه انتظار بشر ّیت را ميكشد برهیم: «و آن شهادت این است كه خدا حیات جاوداني به ما داده است

و این حیات، در پسر اوست. آن كه پسر را دارد حیات را دارد و آن كه پسر خدا را ندارد، حیات را نیافته است.» ( ا ّول یوحنّا 5 : ۱۱ - ۱۲ )

همة انسانهایي كه در زمین زندگي كردهاند، روزي باید در حضور خدا حاضر شوند. آنها بر حسب كارهایي كه در زمان حیات خود بر روي زمین مرتكب شدهاند، داوري خواهند شد. در این جمع، ایمانداران به مسیح و هم چنین كساني كه حاضر نشدند به وي ایمان بیاورند حضور خواهند داشت و همة كساني كه اسم آنها در كتاب حیات ثبت نشده است، در دریاچة آتش انداخته خواهند شد. این همان مرگ د ّوم است كه در آن هیچ اثري از حیات نیست. آنها دیگر دیده نخواهند

شد. سپس خدا شروع تازهاي را با فرزندان خود خواهد داشت.