نگاهي به مكاشفهc

فصل بیستم و یکم: مژده دربارة آسمان جدید و زمین جدید

« »

شكوة اورشلیم جدید سرنوشت هولناك تباه شدگان

ا ّولین آیة باب ۲۱ بیشتر به بافت باب ۲0 تعلّق دارد. بلافاصله بعد از داوري نهایي، زمان در ابد ّیت حل ميشود و آنگاه آن چه كه در كلام اخبار شده است محقّق خواهد شد: «و دیدم آسماني جدید و زمیني جدید، چون كه آسمان ا ّول و زمین ا ّول درگذشت و دریا دیگر نميباشد.» ( مكاشفه ۲۱ : ۱ )

خداوند به زبان اشعیاء نبي نوید یك آسمان جدید و زمین جدید را داده بود: «زیرا اینك من آسماني جدید و زمیني جدید خواهم آفرید و چیزهاي پیشین بیاد نخواهد آمد و به خاطر نخواهد گذشت.» ( اشعیا ۶5 : ۱7 )

پطرس رسول نیز بر همین مسئله تأكید ميكند و مينویسد: «ولي به حسب وعدة او، منتظر آسمانهاي جدید و زمین جدید هستیم كه در آن عدالت ساكن خواهد بود.» ( د ّوم پطرس 3 : ۱3 )

یوحنّا در ابتدا وعدة آسمان جدید و زمین جدید را متذ ّكر ميشود و در ادامه به توصیف اورشلیم جدید كه در آغاز سلطنت هزار ساله از آسمان نازل ميشود، ميپردازد. وي دربارة تبدیل كیف ّیت زندگي در این عصر نیز توضیح ميدهد. در متن بالا اشعیا دربارة آسمان و زمین جدید نیز مينویسد و بلافاصله بعد از آن در آیات ۱8- ۲5 به توصیف وضع ّیت زمین در زمان سلطنت هزار ساله ميپردازد. در این متن آمده است كه ب ّچهها باز متولّد خواهند شد و بعضي از افراد در ۱00 سالگي جوان مرگ خواهند شد، خانهها را بنا خواهند كرد و تاكستانها را خواهند كاشت. این به این مفهوم است كه زندگي براي ساكنان زمین در دورة سلطنت هزار ساله ادامه خواهد داشت، با این تفاوت كه شیطان دیگر آزاد نیست. به

همین خاطر گرگ و ب ّره ميتوانند با هم زندگي كنند. ( اشعیا ۱۱ : ۶ و ۶5 : ۲5 )

فرامین جاویدان خدا در زمین جدید جاري خواهند بود. در متن اشعیا از دستوراتي صحبت ميشود كه مربوط به زمان هستند. به عبارتي صحبت از آن است كه هر انساني باید در زمان ُغ ّرة ماه و در هر س ّبت براي پرستش خداوند به حضور او برسد. در زمین جدید از آن چه كه اشعیا در كتاب ذكر كرده است دیگر خبري نخواهد بود: «و ایشان بیرون رفته، لاشهاي مردماني را كه بر من عاصي شدهاند ملاحظه خواهند كرد زیرا كرم ایشان نخواهد مرد و آتش ایشان خاموش نخواهد شد و ایشان نزد تمامي بشر مكروه خواهند بود.» ( اشعیا ۶۶ : ۲4 ) خداوند در مرقس 9 : 48 نیز به همین نب ّوت اشاره ميكند. در زمین جدید هیچ دودي از هیچ مذبحي به سوي آسمان جدید بلند نخواهد شد. در متن زیر، باید میان اورشلیم جدید و آسمان جدید تفاوت قائل شد. یوحنّاي رایي درادامه چنین مينویسد:«و شهر مقّدس اورشلیم جدید را دیدم كه از جانب خدا از آسمان نازل ميشود، حاضر شده چون عروسي كه براي شوهر خود آراسته است. و آوازي بلند از آسمان شنیدم كه ميگفت: اینك خیمة خدا با آدمیان است و با ایشان ساكن خواهد بود و ایشان قومهاي او خواهند بود و خو ِد خدا با ایشان خداي ایشان خواهد بود. و خدا هر اشكي از چشمان ایشان پاك خواهد كرد. و بعد از آن

موت نخواهد بود و ماتم و ناله و درد دیگر رو نخواهد نمود زیرا كه چیزهاي ا ّول در گذشت.» ( مكاشفه ۲۱ : ۲ - 4 )

در این متن ابتدا اورشلیم جدید به ما نشان داده ميشود كه با عروس یكي است. لازم است به یك نكتة ظریف تو ّجه شود. از یك طرف اورشلیم جدید قرار دارد، كه مسكن عروس است و از طرف دیگر اورشلیم زمیني با كوه صهیون، كه مسكن اسرائیلاست.باتوّجهبهتوصیفهايدقیقيكهمتنكتابمقّدسارائهميدهد،ميتوانتشخیصدادكهازكدامگروه صحبت ميشود. هر بار كه به اورشلیم جدید اشاره ميشود، منظور كلیسا - عروس است و هر بار كه سخن از اورشلیم

زمیني است، باید تو ّجه را به اورشلیم معطوف كرد.

«بلكه تقّرب جستهاید به جبل صهیون و شهر خداي حي یعني اورشلیم سماوي و به جنود بيشماره از محفل فرشتگان و كلیساي نخستزادگاني كه در آسمان مكتوبند ...» ( عبرانیان ۱۲ : ۲۲ – ۲3 )

دربارة اورشلیم زمیني چنین آمده است: «و در این كوه روپوشي را كه بر تمامي قومها گسترده است و ستري را كه جمیع ا ّمتها را ميپوشاند تلف خواهد كرد. و موت را تا ابدالآباد نابود خواهد ساخت و خداوند یهوه اشكها را از چهره پاك خواهد نمود و عار قوم خویش را از روي تمامي زمین رفع خواهد كرد زیرا خداوند گفته است.» ( اشعیا ۲5 : 7 –

8)

پس از جشن عروسي، از عروس به عنوان زوجة ب ّره [          G U N H در متن اصلي یوناني و در ترجمة انگلیسي - مترجم ] یاد شده است. قبل از جشن عروسي، وي فقط عروس ب ّره
است، ولي پس از جشن عروسي از كلیسا به عنوان زوجة ب ّره ( ترجمة شریف ) یاد ميشود. این نمادهاي قابل فهم به

ما نشان ميدهند كه چه تح ّولاتي در تاریخ نجات رخ ميدهند. در زمان ربوده شدن، گروه نوبران در منزل خود، یعني اورشلیم جدید ساكن ميشوند. به همین خاطر عروس و اورشلیم جدید در متن یكي هستند. این مسئله در نوع رابطة اورشلیم زمیني و اسرائیل نیز صدق ميكند.

همان گونه كه عنوان شده است، اورشلیم آسماني به همراه دامادي كه در آن سكني گزیده است، در زمان شروع سلطنت هزار ساله از آسمان فرود آمده و به حالت شناور در بالاي اورشلیم زمیني مستقر ميشود. از این دو وضع ّیت صحبت ميشود، زیرا قرار است خدا در این دو حوزه عمل بكند. زماني كه اشاره ميشود خدا بر فراز مسكنهاي انساني قرار گرفته با زماني كه خدا در میان آدمیان است هیچ تناقضي وجود ندارد: «و آوازي بلند از آسمان شنیدم كه ميگفت: اینك خیمة خدا با آدمیان است و با ایشان ساكن خواهد بود و ایشان قومهاي او خواهند بود و خو ِد خدا با ایشان خداي ایشان

خواهد بود.» ( مكاشفه ۲۱ : 3 )

در مكاشفه 7 : ۱5 چنین آمده است: «از این جهت پیش روي تخت خدایند و شبانه روز در هیكل او وي را خدمت ميكنند و آن تخت نشین، خیمة خود را بر ایشان بر پا خواهد داشت.« اشعیاء نبي نیز در رؤیایي كه روح به او نشان ميدهد، همین وضع ّیت را مشاهده ميكند: «خداوند بر جمیع مساكن كوه صهیون و بر محفلهایش ابر و دود در روز و

درخشندگي آتش مشتعل در شب خواهد آفرید، زیرا كه بر تمامي جلال آن پوششي خواهد بود.» ( اشعیا 4 : 5 )

همه چیز همان طوركه خدا از ابتدا ميخواست، محقّق خواهد شد. بین این آیات هیچ تناقضي وجود ندارد. در مورد عّدهايآمدهاستكهخدابرفرازآنهاساكنخواهدشدوبرايعّدهايدیگرنوشتهشدهاستكهخدادرمیانودركنار آنها خواهد بود. از دیدگاه كساني كه در اورشلیم زمیني ساكن خواهند بود، اورشلیم آسماني بر فراز آنها قرار خواهد گرفت، ولي پیروزمندان، اورشلیم زمیني را در پایین خود خواهند دید. تو ّجه به این نكته ضروري است كه همة این

مطالب را باید در بافت مورد نظر خودشان بررسي كرد.

هم اكنون خداوند در روح در كنار، در میان و در درون خاصان خود هست. ولي در زمان برقراري ملكوت خدا، حضرت حق در میان گروهي خاص حضور مرئي خواهد داشت، در حالي كه دیگران وي را بر فراز خود خواهند دید. جلال خدا، زمین را پر خواهد كرد و او در مقام پادشاه به همراه خاصان خود بر سرتاسر گیتي فرمان خواهد راند.

«و آن تخت نشین گفت: الحال همه چیز را نو ميسازم. و گفت: بنویس، زیرا كه این كلام امین و راست است.» ( مكاشفه ۲۱ : 5 ) كلام خدا مرجع مطلق ما است، كه در آن جایي براي شك وجود ندارد. پایداري این كلام به ما تضمین ميدهد كه همه چیز طبق گفته خدا محقّق شده و خواهد شد. كسي كه ایمان دارد، پا را از شك فراتر گذاشته و در خداوند استراحت ميیابد. این یقین منشأ انساني ندارد، بلكه حاصل تجلّي كلام خدا است. به این ترتیب خدا یقین را در وجود

ایمانداران جاري ميسازد.

قادر مطلق، آن كه ميگوید و عمل ميكند، چنین ندا در ميدهد: «باز مرا گفت: تمام شد! من الف و یا و ابتدا و انتها هستم. من به هر كه تشنه باشد، از چشمة آب حیات، مفت خواهم داد.» ( مكاشفه ۲۱ : ۶ ) همه چیز از او سرچشمه ميگیرد و در وي سرانجام ميیابد. زیرا همه چیز در او، براي او و به وسیلة او، یعني به خاطر جلالش آفریده شد: «و

هر كه غالب آید، وارث همه چیز خواهد شد، و او را خدا خواهم بود و او مرا پسر خواهد بود.» ( مكاشفه ۲۱ : 7 )

از بافت آیات زیر چنین بر ميآید كه مخاطبان، پیروزمنداني هستند كه وعدههاي هفت كلیسا را تصاحب كردهاند. آنها در آن موقع، به عنوان وارثان خدا، وعدههاي مذكور در عهد جدید را تصاحب ميكنند. آنها هم ارثان راستین مسیح هستند. ( رومیان 8 : ۱7 )

درگزارههايگوناگونكتابمقّدس،دربارةویژگیها،مقاموصفاتمخصوصپسرانودخترانخداصحبتشدهاست. این سخن پروردگار دربارة آنها محقّق خواهد شد: «و شما را پدر خواهم بود و شما مرا پسران و دختران خواهید بود، خداوند قادر مطلق ميگوید.» ( د ّوم قرنتیان۶ : ۱8 ) «زیرا همة كساني كه از روح خدا هدایت ميشوند، ایشان پسران خدایند.» ( رومیان 8 : ۱4 ) در مكاشفه ۲۱ : 8 به افرادي اشاره ميشود كه نقشة خدا را براي خود نپذیرفتند، آنها بر خدا شوریدند، بر ضد كلام خدا سخن گفتند؛ نجات را رد كرده و خداوند را خار شمردند. سرانجا ِم آنها با سرانجام فدیه شدگان متفاوت است. دربارة این افراد چنین آمده است: «لكن ترسندگان و بيایمانان و خبیثان و قاتلان و زانیان و جادوگران و بتپرستان و جمیع دروغگویان، نصیب ایشان در دریاچه افروخته شده به آتش و كبریت خواهد بود. این

است موت ثاني.» ( مكاشفه ۲۱ : 8 )

در این آیات، تنها از آدمكشان و جادوگران و بت پرستان و دروغگویان صحبت نشده است بلكه به طور كلي به بيایمانان اشاره ميشود. آنها نخواستند باور كنند كه خدا براي نجات آنها، خود را شخصاً در مسیح متجلّي كرده است. یوحنّاي رسول در عبارتي بس گویا، برخورد افراد بيایمان به یگانه خداي راستین را با ذات اقدس او، چنین توصیف ميكند: «آن كه به پسر خدا ایمان آورد، در خود شهادت دارد و آن كه به خدا ایمان نیاورد، او را دروغگو شمرده است، زیرا به شهادتي كه خدا دربارة پسر خود داده است، ایمان نیاورده است.» ( ا ّول یوح ّنا 5 : ۱0 ) خدا حق است و انسان دروغگو ( رومیان 3 : 4 ) خوشا به حال كسي كه به كلمة خدا ایمان ميآورد، چون در غیر این صورت یگانة حق را به دروغ متّهم ميكند. یوحنّا از ایمانداران حقیقي این گونه یاد مي كند: «ا ّما آگاه هستیم كه پسر خدا آمده است تا حق را

بشناسیم و در حق یعني در پسر او عیسي مسیح هستیم. اوست خداي حق و حیات جاوداني.» ( ا ّول یوحنّا 5 : ۲0 ) كیف ّیت اورشلیم جدید

«و یكي از آن هفت فرشته كه هفت پیاله پر از هفت بلاي آخرین را دارند، آمد و مرا مخاطب ساخته، گفت: بیا تا عروس منكوحة ب ّره را به تو نشان دهم. آنگاه مرا در روح، به كوهي بزر ِگ بلند برد و شهر مق ّدس اورشلیم را به من نمود كه از آسمان از جانب خدا نازل ميشود، و جلال خدا را دارد و نورش مانند جواهر گرانبها، چون یشم بلورین. و دیواري بزرگ و بلند دارد و ۱۲ دروازه دارد و بر سر دروازهها ۱۲ فرشته و اسمها بر ایشان مرقوم است كه نامهاي دوازده سبط بنياسرائیل باشد. از مشرق سه دروازه و از شمال سه دروازه و از جنوب سه دروازه و از مغرب سه دروازه. و

دیوار شهر دوازده اساس دارد و بر آنها دوازده اسم دوازده رسول ب ّره است.» ( مكاشفه ۲۱ : 9 – ۱4 )

در اینجا سخن از اورشلیم جدید است كه از آسمان فرود ميآید: «و جلال خدا را دارد و نورش مانند جواهر گرانبها، چون یشم بلورین« در این شهر به ۱۲ دروازه و ۱۲ اساس اشاره شده است. بر سر دروازهها اسامي ۱۲ پدر قوم بنياسرائیل است و بر ۱۲ اساس اسامي ۱۲ رسول نوشته شده است. اینها نمایندگان دو عهد قدیم و جدید هستند كه از آنها به عنوان ۲4 پیر یاد شده است. خدا تنها یك كلیساي برگزیده دارد و همة ایمانداران عهد قدیم و جدید، عضو این كلیسايواحدهستند.مقّدسینعهدقدیمهمكهبههمراهعیسيبرخاستند،بهاوتعلّقدارند.قیامتاّولوالاترینهدفي

است كه ایماندار باید در پي آن باشد. زماني كه پولس رسول در فیلیپیان 3 : ۱۱ آرزو ميكند كه به هر وجه به قیامت از مردگان برسد، منظورش قیامت ا ّول است.

در عهد قدیم، ایمانداران به آمدن مسیح امید داشتند و چشم به راه فدیه خود بودند. آنها در ایمان به آمدن مسیح، به خواب رفتند. ایمانداران عهد جدید نیز به مسیح فدیه دهندهاي ایمان دارند كه وعدههاي خدا را براي آنها محقّق ميسازد.

شهر مقّدس در ابعاد گوناگون آن چنین تشریح شده است: «و آن كس كه با من تكلّم ميكرد، ني طلا داشت تا شهر و دروازههایش و دیوارش را بپیماید. و شهر مربع بود كه طول و عرضش مساوي است و شهر را به آن ني پیمود، دوازده هزار تیر پرتاب یافت و طول و عرض و بلندياش برابر است. و دیوارش را صد و چهل و چهار هزار ذراع پیموده، موافق ذراع انسان، یعني فرشته. و بناي دیوار آن از یشم بود و شهر از زر خالص چون شیشه مصفّي بود. و بنیا ِد دیوا ِر شهر به هر نوع جواهر گرانبها مز ّین بود كه بنیاد ا ّول، یشم و د ّوم، یاقوت كبود و س ّوم، عقیق سفید و چهارم، زم ّرد و پنجم، جزع عقیقي و ششم، عقیق و هفتم، َز َبر َجد و هشتم، زمرد ِسلقي و نهم، طوپاز و دهم، عقیق اَخ َضر و یازدهم، آسمانجوني و دوازدهم، یاقوت بود. و ۱۲ دروازه، ۱۲ مروارید بود، هر دروازه از یك مروارید و

شارعِ عا ِمشهر، از زر خالص چون شیشه شفاف.» ( مكاشفه ۲۱ : ۱5 – ۲۱ )

اورشلیم جدید، هم چون ِهرمي نوراني سر به فلك كشیده است و از آسمان فرود ميآید. طول و عرض و ارتفاع آن دوازده هزار تیر پرتاب است. ابراهیم به دنبال چنین شهري بود، شهري كه اساس تزلزل ناپذیري داشته و خدا خود، معمار و سازندة آن باشد. پولس رسول از اورشلیم بالا به عنوان"مادر ما"یاد ميكند. ( غلاّطیان 4 : ۲۶ ) در مكاشفه ۲۱ : ۲۲ – ۲3 ب ّرة خدا به عنوان محور مركزي نجات مع ّرفي ميشود: «و در آن هیچ قدس ندیدم زیرا خداوند خداي قادر مطلق و ب ّره قدس آن است. و شهر احتیاج ندارد كه آفتاب یا ماه آن را روشنایي دهد زیرا كه جلال خدا آن را من ّور ميسازد و چراغش ب ّره است.» این راز بزرگ، چه قابل درك باشد و چه ما را روشن كند و چه نكند، این حقیقت پایدار است كه خدا خود، در مسیح تجلّي یافت تا نجات را براي بشر ّیت به ارمغان بیاورد. مسیح فروغ جلال خو ِد خداوند خدا است. روشنایي و زندگاني در وي هستند. در او پري الوه ّیت ساكن است. ( كولسیان ۲ : 9 ) «زیرا خدایي كه گفت تا نور از ظلمت درخشید، همان است كه در دلهاي ما درخشید تا نور معرفت جلال خدا در چهرة عیسي مسیح از ما

بدرخشد.» ( د ّوم قرنتیان 4 : ۶ )

«و ا ّمتها در نورش سالك خواهند بود و پادشاهان جهان، جلال و اكرام خود را به آن خواهند درآورد. و دروازههایش در روز بسته نخواهد بود زیرا كه شب در آنجا نخواهد بود.» ( مكاشفه ۲۱ : ۲4 – ۲5 ) شاعري در این باره چنین سروده است:"آنجا شبي نیست، آنجا شبي نیست زیرا مسیح، آن آفتاب بيزوال تا ابد در آنجا خواهد درخشید."در زمان سلطنت هزار ساله، روز و شب هم چنان در زمین تداوم خواهند داشت. ولي در شهر آسماني یعني اورشلیم جدید، چنین نخواهد بود. اشعیاء نبي دربارة اورشلیم زمیني چنین نب ّوت ميكند: «دروازههاي تو نیز دایماً باز خواهد بود و شب و روز بسته نخواهد گردید تا دولت ا ّمتها را نزد تو بیاورند و پادشاهان ایشان همراه آورده شوند.» ( اشعیا ۶0 : ۱۱ ) از

توصیف اشعیاء نبي چنین بر ميآید كه شهر مورد نظر، همان اورشلیم زمیني است.

«و جلال و ع ّزت ا ّمتها را به آن داخل خواهند ساخت. و چیزي ناپاك یا كسي كه مرتكب عمل زشت یا دروغ شود، هرگز داخل آن نخواهد شد، مگر آناني كه در دفتر حیات ب ّره مكتوبند.» ( مكاشفه ۲۱ : ۲۶ - ۲7 )

«و دیگر هیچ لعنت نخواهد بود و تخت خدا و ب ّره در آن خواهد بود ...» ( مكاشفه ۲۲ : 3 )

در اینجا لازم است بار دیگر به تفاوت موجود بین كساني كه در «دفتر حیات ب ّره و دفتر حیات ثبت شدهاند» تأكید كرد. همة كساني كه در قیامت ا ّول شركت ميكنند، چه افرادي كه در اورشلیم آسماني ساكن هستند و چه افرادي كه در اورشلیم زمیني زندگي ميكنند، در دفتر حیات ب ّره ثبت شدهاند. اسامي آنها از آن دفتر، برداشته یا پاك نخواهد شد. خدا با

پیش داني خویش، آنها را از قبل تعیین كرده است. او از ابتدا ميدانست كه چه كساني ایمان آورده و در پي حق خواهند رفت. اسامي كساني كه نجات ميیابند و از قیامت د ّوم عبور ميكنند، در دفتر حیات ثبت شده است. به همین دلیل در قضاوت نهایي، از دفتر ب ّره ذكري به میان نیامده است.

پادشاهان اقوامي كه باقي خواهند ماند، تابع مسیح پادشاه شده و به سوي او خواهند آمد. آناني كه ناپاك هستند، دروغ ميگویند و كارهاي مكروه انجام ميدهند، بیرون خواهند ماند. این واقع ّیت كه هنوز هم چنین افرادي پیدا ميشوند، نشان ميدهد كه متن، به آخرین" َعیون" یعني به دورة هزار ساله اشاره دارد نه به ابد ّیت.

شكوة اورشلیم جدید سرنوشت هولناك تباه شدگان

ا ّولین آیة باب ۲۱ بیشتر به بافت باب ۲0 تعلّق دارد. بلافاصله بعد از داوري نهایي، زمان در ابد ّیت حل ميشود و آنگاه آن چه كه در كلام اخبار شده است محقّق خواهد شد: «و دیدم آسماني جدید و زمیني جدید، چون كه آسمان ا ّول و زمین ا ّول درگذشت و دریا دیگر نميباشد.» ( مكاشفه ۲۱ : ۱ )

خداوند به زبان اشعیاء نبي نوید یك آسمان جدید و زمین جدید را داده بود: «زیرا اینك من آسماني جدید و زمیني جدید خواهم آفرید و چیزهاي پیشین بیاد نخواهد آمد و به خاطر نخواهد گذشت.» ( اشعیا ۶5 : ۱7 )

پطرس رسول نیز بر همین مسئله تأكید ميكند و مينویسد: «ولي به حسب وعدة او، منتظر آسمانهاي جدید و زمین جدید هستیم كه در آن عدالت ساكن خواهد بود.» ( د ّوم پطرس 3 : ۱3 )

یوحنّا در ابتدا وعدة آسمان جدید و زمین جدید را متذ ّكر ميشود و در ادامه به توصیف اورشلیم جدید كه در آغاز سلطنت هزار ساله از آسمان نازل ميشود، ميپردازد. وي دربارة تبدیل كیف ّیت زندگي در این عصر نیز توضیح ميدهد. در متن بالا اشعیا دربارة آسمان و زمین جدید نیز مينویسد و بلافاصله بعد از آن در آیات ۱8- ۲5 به توصیف وضع ّیت زمین در زمان سلطنت هزار ساله ميپردازد. در این متن آمده است كه ب ّچهها باز متولّد خواهند شد و بعضي از افراد در ۱00 سالگي جوان مرگ خواهند شد، خانهها را بنا خواهند كرد و تاكستانها را خواهند كاشت. این به این مفهوم است كه زندگي براي ساكنان زمین در دورة سلطنت هزار ساله ادامه خواهد داشت، با این تفاوت كه شیطان دیگر آزاد نیست. به

همین خاطر گرگ و ب ّره ميتوانند با هم زندگي كنند. ( اشعیا ۱۱ : ۶ و ۶5 : ۲5 )

فرامین جاویدان خدا در زمین جدید جاري خواهند بود. در متن اشعیا از دستوراتي صحبت ميشود كه مربوط به زمان هستند. به عبارتي صحبت از آن است كه هر انساني باید در زمان ُغ ّرة ماه و در هر س ّبت براي پرستش خداوند به حضور او برسد. در زمین جدید از آن چه كه اشعیا در كتاب ذكر كرده است دیگر خبري نخواهد بود: «و ایشان بیرون رفته، لاشهاي مردماني را كه بر من عاصي شدهاند ملاحظه خواهند كرد زیرا كرم ایشان نخواهد مرد و آتش ایشان خاموش نخواهد شد و ایشان نزد تمامي بشر مكروه خواهند بود.» ( اشعیا ۶۶ : ۲4 ) خداوند در مرقس 9 : 48 نیز به همین نب ّوت اشاره ميكند. در زمین جدید هیچ دودي از هیچ مذبحي به سوي آسمان جدید بلند نخواهد شد. در متن زیر، باید میان اورشلیم جدید و آسمان جدید تفاوت قائل شد. یوحنّاي رایي درادامه چنین مينویسد:«و شهر مقّدس اورشلیم جدید را دیدم كه از جانب خدا از آسمان نازل ميشود، حاضر شده چون عروسي كه براي شوهر خود آراسته است. و آوازي بلند از آسمان شنیدم كه ميگفت: اینك خیمة خدا با آدمیان است و با ایشان ساكن خواهد بود و ایشان قومهاي او خواهند بود و خو ِد خدا با ایشان خداي ایشان خواهد بود. و خدا هر اشكي از چشمان ایشان پاك خواهد كرد. و بعد از آن

موت نخواهد بود و ماتم و ناله و درد دیگر رو نخواهد نمود زیرا كه چیزهاي ا ّول در گذشت.» ( مكاشفه ۲۱ : ۲ - 4 )

در این متن ابتدا اورشلیم جدید به ما نشان داده ميشود كه با عروس یكي است. لازم است به یك نكتة ظریف تو ّجه شود. از یك طرف اورشلیم جدید قرار دارد، كه مسكن عروس است و از طرف دیگر اورشلیم زمیني با كوه صهیون، كه مسكن اسرائیلاست.باتوّجهبهتوصیفهايدقیقيكهمتنكتابمقّدسارائهميدهد،ميتوانتشخیصدادكهازكدامگروه صحبت ميشود. هر بار كه به اورشلیم جدید اشاره ميشود، منظور كلیسا - عروس است و هر بار كه سخن از اورشلیم

زمیني است، باید تو ّجه را به اورشلیم معطوف كرد.

«بلكه تقّرب جستهاید به جبل صهیون و شهر خداي حي یعني اورشلیم سماوي و به جنود بيشماره از محفل فرشتگان و كلیساي نخستزادگاني كه در آسمان مكتوبند ...» ( عبرانیان ۱۲ : ۲۲ – ۲3 )

دربارة اورشلیم زمیني چنین آمده است: «و در این كوه روپوشي را كه بر تمامي قومها گسترده است و ستري را كه جمیع ا ّمتها را ميپوشاند تلف خواهد كرد. و موت را تا ابدالآباد نابود خواهد ساخت و خداوند یهوه اشكها را از چهره پاك خواهد نمود و عار قوم خویش را از روي تمامي زمین رفع خواهد كرد زیرا خداوند گفته است.» ( اشعیا ۲5 : 7 –

8)

پس از جشن عروسي، از عروس به عنوان زوجة ب ّره [          G U N H در متن اصلي یوناني و در ترجمة انگلیسي - مترجم ] یاد شده است. قبل از جشن عروسي، وي فقط عروس ب ّره
است، ولي پس از جشن عروسي از كلیسا به عنوان زوجة ب ّره ( ترجمة شریف ) یاد ميشود. این نمادهاي قابل فهم به

ما نشان ميدهند كه چه تح ّولاتي در تاریخ نجات رخ ميدهند. در زمان ربوده شدن، گروه نوبران در منزل خود، یعني اورشلیم جدید ساكن ميشوند. به همین خاطر عروس و اورشلیم جدید در متن یكي هستند. این مسئله در نوع رابطة اورشلیم زمیني و اسرائیل نیز صدق ميكند.

همان گونه كه عنوان شده است، اورشلیم آسماني به همراه دامادي كه در آن سكني گزیده است، در زمان شروع سلطنت هزار ساله از آسمان فرود آمده و به حالت شناور در بالاي اورشلیم زمیني مستقر ميشود. از این دو وضع ّیت صحبت ميشود، زیرا قرار است خدا در این دو حوزه عمل بكند. زماني كه اشاره ميشود خدا بر فراز مسكنهاي انساني قرار گرفته با زماني كه خدا در میان آدمیان است هیچ تناقضي وجود ندارد: «و آوازي بلند از آسمان شنیدم كه ميگفت: اینك خیمة خدا با آدمیان است و با ایشان ساكن خواهد بود و ایشان قومهاي او خواهند بود و خو ِد خدا با ایشان خداي ایشان

خواهد بود.» ( مكاشفه ۲۱ : 3 )

در مكاشفه 7 : ۱5 چنین آمده است: «از این جهت پیش روي تخت خدایند و شبانه روز در هیكل او وي را خدمت ميكنند و آن تخت نشین، خیمة خود را بر ایشان بر پا خواهد داشت.« اشعیاء نبي نیز در رؤیایي كه روح به او نشان ميدهد، همین وضع ّیت را مشاهده ميكند: «خداوند بر جمیع مساكن كوه صهیون و بر محفلهایش ابر و دود در روز و

درخشندگي آتش مشتعل در شب خواهد آفرید، زیرا كه بر تمامي جلال آن پوششي خواهد بود.» ( اشعیا 4 : 5 )

همه چیز همان طوركه خدا از ابتدا ميخواست، محقّق خواهد شد. بین این آیات هیچ تناقضي وجود ندارد. در مورد عّدهايآمدهاستكهخدابرفرازآنهاساكنخواهدشدوبرايعّدهايدیگرنوشتهشدهاستكهخدادرمیانودركنار آنها خواهد بود. از دیدگاه كساني كه در اورشلیم زمیني ساكن خواهند بود، اورشلیم آسماني بر فراز آنها قرار خواهد گرفت، ولي پیروزمندان، اورشلیم زمیني را در پایین خود خواهند دید. تو ّجه به این نكته ضروري است كه همة این

مطالب را باید در بافت مورد نظر خودشان بررسي كرد.

هم اكنون خداوند در روح در كنار، در میان و در درون خاصان خود هست. ولي در زمان برقراري ملكوت خدا، حضرت حق در میان گروهي خاص حضور مرئي خواهد داشت، در حالي كه دیگران وي را بر فراز خود خواهند دید. جلال خدا، زمین را پر خواهد كرد و او در مقام پادشاه به همراه خاصان خود بر سرتاسر گیتي فرمان خواهد راند.

«و آن تخت نشین گفت: الحال همه چیز را نو ميسازم. و گفت: بنویس، زیرا كه این كلام امین و راست است.» ( مكاشفه ۲۱ : 5 ) كلام خدا مرجع مطلق ما است، كه در آن جایي براي شك وجود ندارد. پایداري این كلام به ما تضمین ميدهد كه همه چیز طبق گفته خدا محقّق شده و خواهد شد. كسي كه ایمان دارد، پا را از شك فراتر گذاشته و در خداوند استراحت ميیابد. این یقین منشأ انساني ندارد، بلكه حاصل تجلّي كلام خدا است. به این ترتیب خدا یقین را در وجود

ایمانداران جاري ميسازد.

قادر مطلق، آن كه ميگوید و عمل ميكند، چنین ندا در ميدهد: «باز مرا گفت: تمام شد! من الف و یا و ابتدا و انتها هستم. من به هر كه تشنه باشد، از چشمة آب حیات، مفت خواهم داد.» ( مكاشفه ۲۱ : ۶ ) همه چیز از او سرچشمه ميگیرد و در وي سرانجام ميیابد. زیرا همه چیز در او، براي او و به وسیلة او، یعني به خاطر جلالش آفریده شد: «و

هر كه غالب آید، وارث همه چیز خواهد شد، و او را خدا خواهم بود و او مرا پسر خواهد بود.» ( مكاشفه ۲۱ : 7 )

از بافت آیات زیر چنین بر ميآید كه مخاطبان، پیروزمنداني هستند كه وعدههاي هفت كلیسا را تصاحب كردهاند. آنها در آن موقع، به عنوان وارثان خدا، وعدههاي مذكور در عهد جدید را تصاحب ميكنند. آنها هم ارثان راستین مسیح هستند. ( رومیان 8 : ۱7 )

درگزارههايگوناگونكتابمقّدس،دربارةویژگیها،مقاموصفاتمخصوصپسرانودخترانخداصحبتشدهاست. این سخن پروردگار دربارة آنها محقّق خواهد شد: «و شما را پدر خواهم بود و شما مرا پسران و دختران خواهید بود، خداوند قادر مطلق ميگوید.» ( د ّوم قرنتیان۶ : ۱8 ) «زیرا همة كساني كه از روح خدا هدایت ميشوند، ایشان پسران خدایند.» ( رومیان 8 : ۱4 ) در مكاشفه ۲۱ : 8 به افرادي اشاره ميشود كه نقشة خدا را براي خود نپذیرفتند، آنها بر خدا شوریدند، بر ضد كلام خدا سخن گفتند؛ نجات را رد كرده و خداوند را خار شمردند. سرانجا ِم آنها با سرانجام فدیه شدگان متفاوت است. دربارة این افراد چنین آمده است: «لكن ترسندگان و بيایمانان و خبیثان و قاتلان و زانیان و جادوگران و بتپرستان و جمیع دروغگویان، نصیب ایشان در دریاچه افروخته شده به آتش و كبریت خواهد بود. این

است موت ثاني.» ( مكاشفه ۲۱ : 8 )

در این آیات، تنها از آدمكشان و جادوگران و بت پرستان و دروغگویان صحبت نشده است بلكه به طور كلي به بيایمانان اشاره ميشود. آنها نخواستند باور كنند كه خدا براي نجات آنها، خود را شخصاً در مسیح متجلّي كرده است. یوحنّاي رسول در عبارتي بس گویا، برخورد افراد بيایمان به یگانه خداي راستین را با ذات اقدس او، چنین توصیف ميكند: «آن كه به پسر خدا ایمان آورد، در خود شهادت دارد و آن كه به خدا ایمان نیاورد، او را دروغگو شمرده است، زیرا به شهادتي كه خدا دربارة پسر خود داده است، ایمان نیاورده است.» ( ا ّول یوح ّنا 5 : ۱0 ) خدا حق است و انسان دروغگو ( رومیان 3 : 4 ) خوشا به حال كسي كه به كلمة خدا ایمان ميآورد، چون در غیر این صورت یگانة حق را به دروغ متّهم ميكند. یوحنّا از ایمانداران حقیقي این گونه یاد مي كند: «ا ّما آگاه هستیم كه پسر خدا آمده است تا حق را

بشناسیم و در حق یعني در پسر او عیسي مسیح هستیم. اوست خداي حق و حیات جاوداني.» ( ا ّول یوحنّا 5 : ۲0 ) كیف ّیت اورشلیم جدید

«و یكي از آن هفت فرشته كه هفت پیاله پر از هفت بلاي آخرین را دارند، آمد و مرا مخاطب ساخته، گفت: بیا تا عروس منكوحة ب ّره را به تو نشان دهم. آنگاه مرا در روح، به كوهي بزر ِگ بلند برد و شهر مق ّدس اورشلیم را به من نمود كه از آسمان از جانب خدا نازل ميشود، و جلال خدا را دارد و نورش مانند جواهر گرانبها، چون یشم بلورین. و دیواري بزرگ و بلند دارد و ۱۲ دروازه دارد و بر سر دروازهها ۱۲ فرشته و اسمها بر ایشان مرقوم است كه نامهاي دوازده سبط بنياسرائیل باشد. از مشرق سه دروازه و از شمال سه دروازه و از جنوب سه دروازه و از مغرب سه دروازه. و

دیوار شهر دوازده اساس دارد و بر آنها دوازده اسم دوازده رسول ب ّره است.» ( مكاشفه ۲۱ : 9 – ۱4 )

در اینجا سخن از اورشلیم جدید است كه از آسمان فرود ميآید: «و جلال خدا را دارد و نورش مانند جواهر گرانبها، چون یشم بلورین« در این شهر به ۱۲ دروازه و ۱۲ اساس اشاره شده است. بر سر دروازهها اسامي ۱۲ پدر قوم بنياسرائیل است و بر ۱۲ اساس اسامي ۱۲ رسول نوشته شده است. اینها نمایندگان دو عهد قدیم و جدید هستند كه از آنها به عنوان ۲4 پیر یاد شده است. خدا تنها یك كلیساي برگزیده دارد و همة ایمانداران عهد قدیم و جدید، عضو این كلیسايواحدهستند.مقّدسینعهدقدیمهمكهبههمراهعیسيبرخاستند،بهاوتعلّقدارند.قیامتاّولوالاترینهدفي

است كه ایماندار باید در پي آن باشد. زماني كه پولس رسول در فیلیپیان 3 : ۱۱ آرزو ميكند كه به هر وجه به قیامت از مردگان برسد، منظورش قیامت ا ّول است.

در عهد قدیم، ایمانداران به آمدن مسیح امید داشتند و چشم به راه فدیه خود بودند. آنها در ایمان به آمدن مسیح، به خواب رفتند. ایمانداران عهد جدید نیز به مسیح فدیه دهندهاي ایمان دارند كه وعدههاي خدا را براي آنها محقّق ميسازد.

شهر مقّدس در ابعاد گوناگون آن چنین تشریح شده است: «و آن كس كه با من تكلّم ميكرد، ني طلا داشت تا شهر و دروازههایش و دیوارش را بپیماید. و شهر مربع بود كه طول و عرضش مساوي است و شهر را به آن ني پیمود، دوازده هزار تیر پرتاب یافت و طول و عرض و بلندياش برابر است. و دیوارش را صد و چهل و چهار هزار ذراع پیموده، موافق ذراع انسان، یعني فرشته. و بناي دیوار آن از یشم بود و شهر از زر خالص چون شیشه مصفّي بود. و بنیا ِد دیوا ِر شهر به هر نوع جواهر گرانبها مز ّین بود كه بنیاد ا ّول، یشم و د ّوم، یاقوت كبود و س ّوم، عقیق سفید و چهارم، زم ّرد و پنجم، جزع عقیقي و ششم، عقیق و هفتم، َز َبر َجد و هشتم، زمرد ِسلقي و نهم، طوپاز و دهم، عقیق اَخ َضر و یازدهم، آسمانجوني و دوازدهم، یاقوت بود. و ۱۲ دروازه، ۱۲ مروارید بود، هر دروازه از یك مروارید و

شارعِ عا ِمشهر، از زر خالص چون شیشه شفاف.» ( مكاشفه ۲۱ : ۱5 – ۲۱ )

اورشلیم جدید، هم چون ِهرمي نوراني سر به فلك كشیده است و از آسمان فرود ميآید. طول و عرض و ارتفاع آن دوازده هزار تیر پرتاب است. ابراهیم به دنبال چنین شهري بود، شهري كه اساس تزلزل ناپذیري داشته و خدا خود، معمار و سازندة آن باشد. پولس رسول از اورشلیم بالا به عنوان"مادر ما"یاد ميكند. ( غلاّطیان 4 : ۲۶ ) در مكاشفه ۲۱ : ۲۲ – ۲3 ب ّرة خدا به عنوان محور مركزي نجات مع ّرفي ميشود: «و در آن هیچ قدس ندیدم زیرا خداوند خداي قادر مطلق و ب ّره قدس آن است. و شهر احتیاج ندارد كه آفتاب یا ماه آن را روشنایي دهد زیرا كه جلال خدا آن را من ّور ميسازد و چراغش ب ّره است.» این راز بزرگ، چه قابل درك باشد و چه ما را روشن كند و چه نكند، این حقیقت پایدار است كه خدا خود، در مسیح تجلّي یافت تا نجات را براي بشر ّیت به ارمغان بیاورد. مسیح فروغ جلال خو ِد خداوند خدا است. روشنایي و زندگاني در وي هستند. در او پري الوه ّیت ساكن است. ( كولسیان ۲ : 9 ) «زیرا خدایي كه گفت تا نور از ظلمت درخشید، همان است كه در دلهاي ما درخشید تا نور معرفت جلال خدا در چهرة عیسي مسیح از ما

بدرخشد.» ( د ّوم قرنتیان 4 : ۶ )

«و ا ّمتها در نورش سالك خواهند بود و پادشاهان جهان، جلال و اكرام خود را به آن خواهند درآورد. و دروازههایش در روز بسته نخواهد بود زیرا كه شب در آنجا نخواهد بود.» ( مكاشفه ۲۱ : ۲4 – ۲5 ) شاعري در این باره چنین سروده است:"آنجا شبي نیست، آنجا شبي نیست زیرا مسیح، آن آفتاب بيزوال تا ابد در آنجا خواهد درخشید."در زمان سلطنت هزار ساله، روز و شب هم چنان در زمین تداوم خواهند داشت. ولي در شهر آسماني یعني اورشلیم جدید، چنین نخواهد بود. اشعیاء نبي دربارة اورشلیم زمیني چنین نب ّوت ميكند: «دروازههاي تو نیز دایماً باز خواهد بود و شب و روز بسته نخواهد گردید تا دولت ا ّمتها را نزد تو بیاورند و پادشاهان ایشان همراه آورده شوند.» ( اشعیا ۶0 : ۱۱ ) از

توصیف اشعیاء نبي چنین بر ميآید كه شهر مورد نظر، همان اورشلیم زمیني است.

«و جلال و ع ّزت ا ّمتها را به آن داخل خواهند ساخت. و چیزي ناپاك یا كسي كه مرتكب عمل زشت یا دروغ شود، هرگز داخل آن نخواهد شد، مگر آناني كه در دفتر حیات ب ّره مكتوبند.» ( مكاشفه ۲۱ : ۲۶ - ۲7 )

«و دیگر هیچ لعنت نخواهد بود و تخت خدا و ب ّره در آن خواهد بود ...» ( مكاشفه ۲۲ : 3 )

در اینجا لازم است بار دیگر به تفاوت موجود بین كساني كه در «دفتر حیات ب ّره و دفتر حیات ثبت شدهاند» تأكید كرد. همة كساني كه در قیامت ا ّول شركت ميكنند، چه افرادي كه در اورشلیم آسماني ساكن هستند و چه افرادي كه در اورشلیم زمیني زندگي ميكنند، در دفتر حیات ب ّره ثبت شدهاند. اسامي آنها از آن دفتر، برداشته یا پاك نخواهد شد. خدا با

پیش داني خویش، آنها را از قبل تعیین كرده است. او از ابتدا ميدانست كه چه كساني ایمان آورده و در پي حق خواهند رفت. اسامي كساني كه نجات ميیابند و از قیامت د ّوم عبور ميكنند، در دفتر حیات ثبت شده است. به همین دلیل در قضاوت نهایي، از دفتر ب ّره ذكري به میان نیامده است.

پادشاهان اقوامي كه باقي خواهند ماند، تابع مسیح پادشاه شده و به سوي او خواهند آمد. آناني كه ناپاك هستند، دروغ ميگویند و كارهاي مكروه انجام ميدهند، بیرون خواهند ماند. این واقع ّیت كه هنوز هم چنین افرادي پیدا ميشوند، نشان ميدهد كه متن، به آخرین" َعیون" یعني به دورة هزار ساله اشاره دارد نه به ابد ّیت.