نگاهي به مكاشفهc

فصل سیزدهم: مروری بر رؤیاهای دانیال و رابطة آنها با مکاشفه

« »

در كتاب مكاشفه از باب ۱3تا ۱9 با نمادهایي رو به رو ميشویم كه پیشتر در كتاب دانیال به كار رفتهاند. این نمادها مربوط به جریان زمان از دیدگاه نب ّوتي هستند. براي درك بهتر این مطلب لازم است تا به اختصار مروري بر رؤیاهاي دانیال داشته باشیم.

دانیال در رؤیاهاي خود چهار امپراطوري را دید كه یكي پس از دیگري به حكومت ميرسند. نماد این چهار امپراطوري، چهار نوع فلز است كه در تركیب این پیكرة بزرگ به كار رفتهاند. ( دانیال باب ۲ ) تفسیر این رؤیاها نیز به دانیال داده شد. امروز هم خدا به همه چیز واقف است و رازهاي خود را به خادمان و انبیاء خویش مكشوف ميكند: «... رازي را كه پادشاه ميطلبد، نه حكیمان و نه جادوگران و نه مجوسیان و نه منجمان ميتوانند آن را براي پادشاه حل كنند. لیكن

خدایي در آسمان هست كه كاشف اسرار ميباشد ...» ( دانیال ۲ : ۲7 - ۲8 )

دانیالدررؤیايبابهفت،تحّولاتيراميبیندكهامپراطوریهاتاپایانتمّدنكنونيدستخوشآنهاخواهندبود.در رؤیاي او حیواناتي ظاهر ميشوند كه هر كدام نماد تح ّولي در تاریخ بشر ّیت ميباشند. دانیال دید كه بادهاي چهارگانه آسمان، چگونه دریاي بزرگ این جهان را متلاطم ميكردند. او هم چنین دید كه از این دریاي متلاطم چهار جانور بیرون آمدند. بسیاري از كشورهاي جهان از تصاویر حیوانات به عنوان نشان ملّي خود استفاده ميكنند. در كتاب دانیال نبي نیز حیوانات به عنوان نمادي از امپراطوري این جهان به كار رفتهاند: «كه این وحوش عظیمي كه ( عدد ) ایشان چهار است چهار پادشاه ميباشند كه از زمین خواهند برخاست ... پس او چنین گفت: وحش چهارم سلطنت چهارمین بر زمین خواهد بود و مخالف همة سلطنتها خواهد بود و تمامي جهان را خواهد خورد و آن را پایمال نموده، پاره پاره خواهد

كرد.» ( دانیال ۱7:7 7 : ۱7 - ۲3 )

در كتاب دانیال در بابهاي ۲ - 7 تح ّولات تاریخي جهان در قالب نب ّوتي به روشني اخبار شدهاند. باید به این مسئله تو ّجه داشت كه امپراطوریهاي مذكور در دانیال ۲ : 3۱ – 43 و 7 : ۱ – 7 یكي هستند. ا ّولین امپراطوري به صورت شیري با بالهاي عقاب نشان داده شده است. كاربرد این نماد نشان دهندة قدرت این امپراطوري و برتري آن بر سایر ممالك جهان است. به این مفهوم كه امپراطوري مذكور با استفاده از قدرتي كه در اختیار دارد، خود را بالاتر از سایر ممالك زمین قرار ميدهد و بر آنها پیروز ميشود. این دو باب نشان دهنده وحدت دو پادشاهي بابل و آشور است. هر پادشاهي از طریق تصویر رهبر خود نشان داده ميشود، به همین خاطر است كه این حیوان مانند یك انسان روي دو پا ميایستد.

این امپراطوري وحش كه در دانیال 7 : 4 ذكر شده همان سر طلایي۲ : 38 است.

امپراطوري د ّوم به صورت یك خرس كه گوشت بسیاري ميخورد نشان داده ميشود. ( دانیال 7 : 5 ) این نماد امپراطوري مادها و پارسها است. حاكم این امپراطوري در میان دندانهایش سه دنده دارد. این به این معني است كه وي بر سه ممالك مهم آن زمان یعني بابل، لیدیه، و مصر مسلّط ميشود. این امپراطوري همان سینه و بازوهاي نقرهاي

مجسمة دانیال ۲ : 3۲ و 39 است.

وحش س ّوم یك پلنگ چهار بال و چهار سر است كه نماد امپراطوري اسكندر كبیر است. وي امپراطوري مادها و پارسها را از بین برد و قلمرو خویش را در چهار جهت توسعه داد. این چهار سر حكایت از آن دارند كه چهار پادشاهي از امپراطوري یونان بیرون خواهند آمد. امپراطوري س ّوم مذكور در آیة شش، همان برنج مجسمه ( دانیال ۲ : 39 ) است.

مابهامپراطوريچهارمتوّجهبیشتريخواهیمكرد،زیراچنینمقّدرشدهاستكهاینامپراطوريتاانقضايعالمپابر جا بماند. «بعد از آن در رؤیاهاي شب نظر كردم و اینك وحش چهارم كه هولناك و مهیب و بسیار زورآور بود و دندانهاي بزرگ آهنین داشت و باقي مانده را ميخورد و پاره پاره ميكرد و به پایهاي خویش پایمال مينمود و مخالف

همة وحوشي كه قبل از او بودند بود و ده شاخ داشت.» ( دانیال 7 : 7 )

این امپراطوري، همان آهن و گل دانیال ۲ : 40 – 43 است. در آیة هشت، نشاني كه در ابتدا ناچیز به نظر ميرسید بلند ميشود و سه شاخ دیگر را از جا مي َكند. این شاخ چشماني چون چشمان انسان دارد و سخنان تك ّبرآمیز ميگوید. اینشاخبهخداكفرخواهدورزیدوبامقّدسینمكانهاياّوليبدرفتاريميكندتازمانيكهخداوندمسندداوريرابرپا

دارد. ( دانیال 7 : ۲0 - ۲5 )

امپراطوریها در این مجسمه به صورت طلا، نقره، برنج و آهن نشان داده شدهاند. دو پاي این مجسمه به تمامی بدن تعلّق دارند كه وضع ّیت غرب و شرق را در مرحلة نهایي نشان ميدهند. ده انگشت پا نیز جزیي از این دو پا هستند، به این معني كه در مرحلة نهایي تاریخ، اروپاي شرقي و غربي، اروپاي واحدي را تشكیل خواهند داد. همان طور كه آهن و گل كه نماد پایها و انگشتها هستند، داراي تركیب نامتجانسي هستند، هم اكنون نیز مشاهده ميكنیم كه مجموعههایي كه

داراي تفاوت ساختاري هستند به هم پیوند ميخورند.

آهن نشانة استحكام كشورهاي صنعتي غربي است. در حالي كه گل نماد سستي و ناپایداري كشورهاي اروپاي شرقي است. با وجود این تفاوتهاي اساسي، رؤیاي زمان آخر نشان ميدهد كه آنها بدون این كه با هم تركیب شوند متّحد خواهند شد. این همان اتّحادي است كه در كتاب مقّدس اخبار شده است. به این ترتیب سرنوشت این دو مجموعه به هم گره خواهد خورد. ولي نباید از یاد برد كه اتّحاد این كشورها به دلیل تفاوتهاي بنیادیني كه دارند تنها جنبة توافقي خواهد

داشت.

ولي همان طوري كه خدا مق ّدر كرده است، این مجموعة نامتجانس به صورت غیر منتظره و ناگهاني فرو خواهد پاشید. زیرا در جنگ بزرگ علیه اسرائیل شركت كرده است. دانیال این وضع ّیت را چنین توصیف ميكند: «و مشاهده مينمودي تا سنگي بدون دستها جدا شده، پایهاي آهنین و گلین آن تمثال را زد و آنها را خرد ساخت. آنگاه آهن و گل و برنج و نقره و طلا با هم خرد شده و مثل كاه خرمن تابستاني گردیده، باد آنها را چنان برد كه جایي به جهت آنها یافت نشد. و

آن سنگ كه تمثال را زده بود كوه عظیمي گردید و تمامي جهان را پر ساخت.» ( دانیال ۲ : 34 - 35 )

از مطالعة این گزارة كتاب مق ّدسي چنین بر ميآید كه مسیح همان سنگي است كه از كوه جدا ميشود. ( اشعیا 8 : ۱4 زكر ّیا 3 : 9 مزمور ۱۱8 : ۲۲ متي ۲۱ : 4۲ ا ّول پطرس ۲ : 4 و ... ) «بنابراین، در كتاب مكتوب است كه اینك مينهم در صهیون سنگي سر زاویة برگزیده و مكرم و هر كه به وي ایمان آورد خجل نخواهد شد.» ( ا ّول پطرس ۲ : ۶

) «و هر كه بر آن سنگ افتد خرد شود، ا ّما اگر آن بر كسي بیفتد او را نرم خواهد ساخت؟» ( لوقا ۲0 : ۱8 )

در زكر ّیا 3 : 9 آمده است كه این سنگ زنده هفت چشم دارد. عدد هفت نشانة الوه ّیت كامل مسیح است. در كتاب دانیال، مسیح به عنوان سنگ زاویة كلیسا مع ّرفي نشده است بلكه به عنوان سنگي كه از كوه جدا ميشود تا آخرین امپراطوري و همین طور دشمنان اسرائیل را در هم بشكند.

كوه كه سنگ از آن جدا ميشود، نماد الوه ّیتي است كه خارج از دسترس انسان است، پسر از آن صادر ميشود و پس از اتمام نقشة نجات به آن باز ميگردد. به این ترتیب جلال خداوند زمین را در بر ميگیرد و خدا كل در كل ميشود. مزمورسرا چنین فریاد بر ميآورد: «چشمان خود را به سوي كوهها بر ميافرازم، كه از آنجا اعانت من ميآید.» ( مزمور ۱۲۱ : ۱ ) او آن پیروزمند است كه براي واپسین پیكار بیرون ميآید تا با كساني كه به اسرائیل حمله كرده و با

خدا دشمني ميورزند مقابله كند.

چنان كه در كلام نب ّوتي اخبار شده است، ملكوت خدا بر زمین از آن زمان برقرار خواهد شد. «و در ا ّیام این پادشاهان خداي آسمانها سلطنتي را كه تا ابدالآباد زایل نشود، بر پا خواهد نمود و این سلطنت به قومي دیگر منتقل نخواهد شد، بلكه تمامي آن سلطنتها را خرد كرده، مغلوب خواهد ساخت و خودش تا ابدالآباد استوار خواهد ماند.» ( دانیال ۲ : 44 )

وحش هفت سر كه از دریاي اقوام بیرون ميآید

در باب ۱3 مكاشفه از سه امپراطوري كه دانیال دیده بود، ذكري در میان نیست. چون این امپراطوریها به گذشته تعلّق دارند. ا ّما در واپسین روزها امپراطوري روم یعني وحشي كه هفت سر و ده شاخ دارد مطرح ميشود. جالب آن است كه این وحش با شیطان، آن اژدهاي آتشگون كه هفت سر و ده شاخ دارد داراي شباهت زیادي است. ( مكاشفه ۱۲ : 3 ) رئیس این جهان از طریق شخص ضد مسیح كه در رأس یك ابر قدرت است بر زمین فرمان ميراند. «و اژدها ق ّوت خویش و تخت خود و ق ّوت عظیمي به وي داد.» ( مكاشفه ۱3 : ۲ ) پس سخن از یك قدرت جهاني است كه از یك تخت یاكرسيبرميخیزد.بسیاريازمعلّمانكتابمقّدسمعتقدندكههفتسرودهشاخنشاندهندةهفتیادهكشورخاص هستند. آنها به این مسئله تو ّجه نميكنند كه یك جانور تنها از سرها و شاخها تشكیل نشده است. پس فرقي نميكند كه هفت، ده، دوازده یا سي و پنج كشور عضو مجموعه باشند، آن چه اهم ّیت دارد این است كه در ایالات متّحدة اروپا هفت

سر هدایت مجموعه را به عهده خواهند داشت و ده شاخ برجسته خواهند شد.

جالب تو ّجه آن است كه به هنگام زخمي شدن یكي از آن سرها، از شش سر دیگر كه تحت حاكمّیت آن مقر یا كرسي هستند صحبتي نميشود. پس نتیجه ميگیریم كه این سر یكي از كشورهاي جهت دهنده و برجستة این امپراطوري رومي است. همان طور كه در كلام آمده است ضربهاي مرگبار بر این سر وارد ميشود: «و یكي از سرهایش را دیدم كه تا به موت كشته شد و از آن زخم مهلك شفا یافت و تمامي جهان در پي این وحش در حیرت افتادند.» ( مكاشفه ۱3 : 3 ) پس تنها یك سر مضروب ميشود كه آن نیز رو به شفا است. در صورتي كه به تاریخ مراجعه كنیم، متو ّجه ميشویم كه تنهایككشورعنوانپرافتخارامپراطوريمقّدسرومي-ژرمنيراحملكردهاست.اسنادتاریخيمؤّیداینواقعّیت هستند كه بسیاري از امپراطوریها و پاپهاي رومي - ژرمني فرمانروایي كردهاند. به همین خاطر مق ّدر شده است كه آلمان

همان سر جهت دهندة اروپاي متّحد باشد. آلمان از نظر اقتصادي و جمع ّیتي قدرتمندترین كشور اروپاي متّحد است.

بر همین اساس است كه پس از یكپارچگي آلمان تحقّق پیمان روم تابع وضعّیت مركز اروپا شده است. زیرا چنین مقّدر شده است كه آلمان، نقش كلیدي را در این روند ایفا كند. آلمان از پشتیباني ایالات متّحده برخوردار است كه این مسئله در تطابق با نب ّوت انجام شده است. آلمان بیشترین تعداد همسایگان را دارد و داراي مرزهاي مشتركي با ممالك اروپاي شرقي نیز ميباشد. با این اوصاف روشن است كه چرا باید این كشور نقطة اتّصال جغرافیایي و سیاسي اروپاي غربي و

شرقي باشد.

تو ّجه به این نكته ضروري است كه مفهوم «... زخم شمشیر» ( مكاشفه ۱3 : ۱4 ) ارتباط زیادي با زخمي كه شمشیر روح یعني كلام خدا ( افسسیان ۶ : ۱7 ) كه از یك شمشیر دو دم برندهتر است ( عبرانیان 4 : ۱۲ ) ایجاد كرده است، دارد. به ما گفته ميشود كه جهان از دیدن التیام ضربة مرگبار ( آیة 3 ) شگفت زده خواهد شد. در زمان اصلاحات، شمشیر روح یعني كلام اعلام شدة خدا بر این سر كوبیده شد. در نتیجه كلیساي حكومتي كه بر این كشور جهت دهنده اروپا حاكم بود، تا حد مرگ مضروب شد. اصلاحات، تقسیم بندي مذهبي جدیدي را ایجاد كرده است. ولي پس از جنگ جهاني د ّوم، آلمان از نظر سیاسي تقسیم بندي شد و به این ترتیب اروپا به شرق و غرب منقسم شد، همان

طور كه در گذشته بر اساس گرایشهای كاتولیك و پروتستان تقسیم شده بود.

چه كسي باور ميكرد كه خواستة رونالد ریگان در زمان دیدارش از برلین كه در ژوئن ۱987 انجام شد جامة عمل بپوشد. او در مقابل دروازة براندنبورگ ( ) كه نماد تقسیم آلمان به دو قسمت شرق و غرب بود چنین

فریاد كرد:" آقاي گرباچف، این دروازه را باز

كنید، این دیوار را فرو بریزید."دو سال بعد دیوار برلین فرو ریخت و دروازة براندنبورگ باز شد. آن چه كه"ویلي براند"گفته بود"آنهایي كه هم اكنون با هم رشد ميكنند به یك دیگر تعلّق دارند."این پیشگویي نه تنها به آلمان مربوط ميشود بلكه اروپا را نیز در بر ميگرفت.

یكپارچگيآلمانودرپيآناتّحادمجّدداروپا،درواقعتحقّقنبّوتهايكتابمقّدسيدربارةزمانآخراست.پردة آهنین برداشته شد و زخم مرگبار التیام یافت. تح ّولات سیاسي، همگام و همراه با تح ّولات مذهبي صورت ميگیرد. امپراطوري روم، رفته رفته احیا ميشود و به این ترتیب قدرت جدیدي به نام اروپاي متّحده ميرود تا در عرصة جهاني به عنوان قدرت برتر یكه تازي كند. و جهانیان این تح ّول ناگهاني را با دیدة تحسین مينگرند. همه چیز ناگهان تغییر یافت و روند یكپارچگي مذهبي و سیاسي با آهنگي پر شتاب هم چنان به پیش ميرود. با پیروزي كاتولیسیزم جهاني بر كمونیست جهاني در سال ۱989بسیاري از نب ّوتهاي كتاب مق ّدس در مقابل دیدگان ما جامة عمل پوشیدند. این واقعه به قدرت مذهبي - جهاني روم امكان ميدهد تا به راحتي به سلطه طلبیهاي خود ادامه داده و بر واپسین ابر قدرت سیاسي -

جهاني مسلط شود.

هر گاه از قدرتي كه وحش نماد آن است صحبت ميشود، باید فراتر از بحث قدرت، به شخص ّیتي هم كه تجلّي كنندة قدرت وحش است تو ّجه داشت. ( دانیال 7 : ۱7 و ... ) اختیارات رئیس جمهور فعلي ایالات متّحده در حد محدودي است. این مسئله دربارة سایر رؤساي جمهور، صدراعظمها، نخست وزیران و رؤساي مملكتي نیز صدق ميكند. براي رئیس جمهور فعلي آمریكا این امكان وجود دارد كه در دورة بعدي رأي نیاورد، اگر هم بیاورد نهایتاً به دو دوره محدود خواهد بود. [ در ایالات متّحده، رئیس جمهور بر اساس قانون ميتواند بیش از دو دوره انتخاب شود. ا ّما معمولاً عرف حاكم این اجازه را به او نميدهد. تنها استثنا در مورد روزولت ميباشد كه بنا به مصالح آن زمان چهار دورة پیاپي به عنوان رئیس جمهور انتخاب شد - مترجم ] در حالي كه پاپ ریاست سیاسي و مذهبي را به طور هم زمان بر عهده دارد. پاپ را نميتوان بركنار كرد و انتصاب او تابع رأي مردم نیست. پاپ صاحب قدرت و نفوذي عالمگیر است. ما با مطالعة نبّوتهايكتابمقّدسيدرميیابیمكهمذهبوسیاستبایكدیگرعجینخواهندشدوقدرتمذهبيتبدیلبهعنصر غالب خواهد شد. ( مكاشفه باب ۱7 ) در میان كلیساهاي متش ّكل تنها كلیساي كاتولیك است كه جنبة حكومتي هم دارد. واتیكان با كشورهاي دیگر جهان سفیر مبادله ميكند، دقیقاً مثل سایر حكومتها. واتیكان كشوري مستقل در داخل یك كشور دیگر است. به همین خاطر این كشور جزو یكي از سرهاي هفتگانه است. ا ّما در عین حال بر اساس مكاشفه ۱7

: ۱۱ از سر هشتمي هم صحبت ميشود كه آن نیز اشاره به حكومت واتیكان دارد.

اروپاي سیاسي زیر سیطره كامل رهبر مذهبي خود قرار خواهد گرفت. این موضوع دربارة سایر گروههاي مسیحي نیز صدق خواهد كرد. آنها به واسطة جنبش اكومینیك ( جنبش تقریب و اتّحاد مذاهب مسیحي ) تحت رهبري پاپ قرار ميگیرند و از طرف سایر ادیان جهان به رسم ّیت شناخته ميشوند. برخلاف تص ّور بسیاري از مردم نظم نوین جهاني

رفته رفته جاي خود را پیدا ميكند. به عنوان مثال اگر در سطح اروپا میان قانون ملّي یك كشور و قانون اتّحادیه اروپا تضادي دیده شود. قانون اتّحادیة اروپا لازمالاجرا خواهد بود. بسیاري از كشورهاي پروتستان نسبت به عضو ّیت در اتّحادیه اروپا دید مثبتي ندارند. زیرا آنها نميدانند كه انتهاي روند به كجا ختم ميشود و سیاستگذار اصلي كیست. ولي همانطوركهدركتابمقّدسآمدهاستآنهاناگزیرخواهندشدباوضعّیتحاكمسازشكنند.هركشوریاگروهيكه نخواهد سازش كند، با دشواري بيشماري رو به رو خواهد شد، زیرا: «و آن اژدها را كه قدرت به وحش داده بود، پرستش كردند و وحش را سجده كرده، گفتند كه كیست مثل وحش و كیست كه با وي ميتواند جنگ كند؟ و به وي دهاني

دادهشدكهبهكبروكفرتكلّمميكند؛وقدرتيبهاوعطاشدكهمّدت4۲ماهعملكند.»(مكاشفه4:۱3-5)

منظور از"وي"چه كسي است؟ به چه كسي اختیار تام داده شد؟ و چه كسي به عنوان وحش مع ّرفي ميشود كه دهان او به كبر و كفر تكلّم ميكند: «پس دهان خود را به كفرهاي بر خدا گشود تا بر اسم او و خیمة او و سكنة آسمان كفر گوید.» ( مكاشفه ۱3 : ۶ ) این متن هر گونه ابهامي را دربارة این قضیه بر طرف ميكند. در مكاشفه باب چهارده، خداوند عیسي وعده داده است كه ميرود تا مكاني را براي خاصان خود مه ّیا كند و سپس براي بردن آنها باز گردد. از

زمان ربوده شدن مق ّدسین تا زمان برقراري حكومت هزار ساله، پیروزمندان در مكانهاي آسماني به سر خواهند برد.

كسي كه دیكتاتور واقعي این دنیا است و قدرت سیاسي مذهبي را در اختیار دارد، به كبر و غرور بيح ّدي دچار ميشود. مردم همانند یك خدا به او نگاه خواهند كرد و همة نیروهاي مذهبي و سیاسي، تابع خاص او خواهند بود. دانیال نبي دربارة این مرد چنین مينویسد: «و سخنان به ضد حضرت اعلي خواهد گفت و مقّدسان حضرت اعلي را ذلیل خواهد ساخت و قصد تبدیل نمودن زمانها و شرایع خواهد نمود و ایشان تا زماني و دو زمان و نصف زمان به دست او تسلیم خواهند شد.» ( دانیال 7 : ۲5 ) یوحّناي رسول و دانیال نبي هر دو، مّدت دقیق مصیبت بزرگ را مشخص كردهاند. از نب ّوتهاي آنها چنین بر ميآید كه دورة مصیبت بزرگ، دقیقاً سه سال و نیم به طول خواهد انجامید. با این وجود مشخص

نشده است كه ایمانداران كتاب مق ّدسي چه م ّدت جفا خواهند دید.

زماني كه سخن از این جفا ميشود، بسیاري از هم عصران ما حاضر به قبول آن نیستند. حتّي بسیاري از مردم نميتوانند باور كنند كه در طول هزار سال حكومت مطلقة كلیساي كاتولیك، میلیونها نفر به شهادت رسیدهاند. [ كلمة شهادت از واژة یوناني گرفته شده است كه به معني گواهي و شهادت است. به كسي اطلاق ميشود كه به خاطر شهادت ایمان مسیحي خود، مظلومانه كشته ميشود. استیفان ( اعمال باب 7 ) و آنتیپاس شهید ( مكاشفه ۲ : ۱3 ) از نمونههاي شهادت مسیحي هستند. - مترجم ] در این رابطه كافي است دادگاهي متّهمان به جادوگري و چوبههاي مرگ ( كه مردم را به آنها بسته و به آتش ميكشیدند. ) انگیزاسیون یا دادگاههاي تفتیش عقاید و كشتار پروتستانهاي فرانسه در روز سن بارتلمي را به یاد داشته باشیم. بسیاري از مردم هنوز نميتوانند باور كنند كه در سدة بیستم شش میلیون یهودي و صدها هزار نفر دیگر مظلومانه و در نهایت سنگ دلي و قساوت به كام مرگ فرستاده شدند. باور این واقع ّیت دشوار است كه كلیساي كاتولیك از این جنایات آگاه و تا حدي نیز در مرگ آنها

سهیم بود.

«وبهويدادهشدكهبامقّدسینجنگكندوبرایشانغلبهیابد؛وتسلّطبرهرقبیلهوقوموزبانوا ّمت،بدوعطا شد.» ( مكاشفه ۱3 : 7 ) هشدار ج ّدي آیة ده با تو ّجه به مطلب فوقالذكر قابل درك ميشود: «اگر كسي اسیر نماید به اسیري رود، و اگر كسي به شمشیر قتل كند، ميباید او به شمشیر كشته گردد. در اینجاست صبر و ایمان مقّدسین.» (

مكاشفه ۱3 : ۱0 ) در این شرایط است كه: «... بردباري و ایمان مق ّدس لازم است.»

ریاست مذهبي زمان واپسین، مورد تكریم و احترام جهانیان خواهد بود. و اگر چه انساني بیش نیست، چون خدا ستایش خواهد شد: «و جمیع ساكنان جهان، جز آناني كه نامهاي ایشان در دفتر حیات ب ّرهاي كه از بناي عالم ذبح شده بود مكتوب است، او را خواهند پرستید.» ( مكاشفه ۱3 : 8 )

نشان دیگر منحصر به وحش، تج ّرد است. دانیال در این مورد چنین مينویسد : «و به خداي پدران خود و به فضیلت زنان اعتنا نخواهد نمود، بلكه به هیچ خدا اعتنا نخواهد نمود زیرا خویشتن را از همه بلندتر خواهد شمرد.» ( دانیال ۱۱ : 37 ) جنگهاي صلیبي و نبردهاي دیگري كه به رهبري پاپ انجام شدند، تأیید این نب ّوت هستند. تج ّرد اجباري بر خلاف دستور ثابت و تغییر ناپذیر خدا است. پولس در ا ّول تیموتاؤس این آموزه را شیطاني توصیف ميكند. ( ا ّول تیموتاؤس 4 : ۱ - 4 ) همة فرزندان راستین خدا چه آنان كه ربوده خواهند شد و چه آناني كه از دورة مصیبت عظیم خواهند گذشت، با این فریبكار و فریب مذهبياش مقابله خواهند كرد. همة جهانیان،از سیاستمداران برجسته گرفته تا شخص ّیتهاي روحاني و پیروان همة ادیان به او نگاه خواهند كرد و مطیع ارادهاش خواهند شد. در كتاب مقّدس آمده است كه همة ساكنان زمین زیر یوغ او خواهند رفت. تنها افرادي كه نامشان در كتاب حیات ب ّرة ذبح شده آمده است از این امر مستثني خواهندبود.بایدیادآورشدكهاززماناصلاحاتبهبعدهمةمعلّمانكتابمقّدسازجملهدكترمارتینلوترتأكید

كردهاند كه این شخص كسي جز پاپ نیست. ( ر-ك بر مق ّدمهاي بر كتاب دانیال )

در جریان ضد اصلاحات، یسوعین كوشیدند این تف ّكر را مردود جلوه دهند و برداشت خود را بر سایرین تحمیل كنند. این برداشت گمراه كننده از این قرار است كه ضد مسیح یك یهودي است. حتّي دوستداران اسرائیل در جمع پروتستانها نیز این برداشت غلط را پذیرفتهاند. آنها تحت تأثیر مبشران رادیویي و دیگر واعظان قرار گرفتهاند. دسته دیگري ضد مسیح را در اسلام جست و جو ميكنند. اینها فریبهاي وحشتناكي هستند كه روح گمراه كننده در میان كساني كه خویشتن را داناوفرزانهميپندارند،شایعكردهاست.بایدپرسید:باتوّجهبهكدامآیاتكتابمقّدسيميتواناینآموزهراثابت كرد؟ همان طور كه در د ّوم تسالونیكیان باب ۲ آمده است، خدا این افراد را به یك نیروي گمراه كننده تسلیم كرده است. زیرا آنان هیچ عشقي به حقیقت نداشتند. آنها ناگزیرند به دروغ ایمان بیاورند و به این ترتیب زیر محكوم ّیت خدا قرار

بگیرند.

همان طوري كه براي بیان حوزههاي مختلف عملكرد مسیح، القاب گوناگون به كار رفتهاست، به همین ترتیب براي تشریح جنبههاي گوناگون عملكرد ضد مسیح نیز القاب و عناوین ناهمگوني به كار رفتهاند. مسیح فرزند خدا خوانده ميشود، در حالي كه از ضد مسیح با عنوان فرزند هلاكت یاد ميشود. مسیح آن نبي راستین موعود است، و ضد مسیح نبي كاذب و غیره. پولس رسول در توصیف این مرد شریر ميگوید: «كه او مخالفت ميكند و خود را بلندتر ميسازد از هر چه به خدا یا به معبود مس ّمي شود، به حدي كه مثل خدا در هیكل خدا نشسته، خود را مينماید كه خداست.» ( د ّوم تسالونیكیان ۲ : 4 ) [ واژة یوناني كلمهاي كه در ترجمة قدیم"شریر"آمده است."قانون شكن"است - مترجم ] وي خود رامقّدسميخواند،درحاليكهاینلقبتنهاشایستهپروردگاراست.خداوندخودگفتهاست:«هیچكسرابرزمین، پدر خود مخوانید ...» ( متي ۲3 : 9 ) همان طور كه خدا خطا ناپذیر است او نیز در حالي كه بر كرسي خویش نشسته، اّدعايخطاناپذیريميكند.اوخویشتنراجانشینیانمایندةمسیحمعّرفيميكند،وحالآنكهدرحقیقتمسیح،خود،

نمایندة خاصان خود است و جانشین یا نمایندة دیگري ندارد.

یوحنّاي رسول، بارها از این شخص ّیت مرموز به عنوان ضد مسیح یاد كرده است. این به این مفهوم است كه این مرد كه خود را از خدا و از مسیح ميداند، در واقع ضد خدا و ضد مسیح است. وي با قدرت دنیوي خود به موازات كلیساي عیسي مسیح، كلیساي دیگري را بنا ميكند. شخص قانون شكن در نجات تام خدا كه به واسطة مسیح محقّق شد هیچ سهمي ندارد. او به خود این حق را ميدهد كه گناهان مردم را ببخشد. او آموزهها و روشها، اصول جزمي و سنتهایي ابداع كرد كه در كنار كلام مسیح به عنوان مرجع مطرح هستند ولي در اصل مخالف با كلام مسیحایي. در مكاشفه، از این

مردي كه در خلاف جهت انبیاء راستین حركت ميكند به عنوان نبي كاذب یاد ميشود. ( مكاشفه ۱9 : ۲0 ) وحشي كه از زمین بالا ميآید

بخش د ّوم باب ۱3 مكاشفه، از بخش ا ّول ملموستر است: «و دیدم وحش دیگري را كه از زمین بالا ميآید و دو شاخ مثل شاخهاي ب ّره داشت و مانند اژدها تكلّم مينمود؛ و با تمام قدر ِت وح ِش نخست، در حضور وي عمل ميكند و زمین و سكنه آن را بر این وا ميدارد كه وحش نخست را كه از زخم مهلك شفا یافت، بپرستند.» ( مكاشفه ۱3 : ۱۱ - ۱۲ )

بایدبهایننكتهتوّجهداشتكهاینقدرتدّوماززمینبالاميآیدونهازدریاياقوام.درنبّوتكتابمقّدسي،قومهاي بيشمار اروپا به آبهاي دریا تشبیه شدهاند. ( مكاشفه ۱7 : ۱5 ) ولي وحش د ّوم از قالبي بیرون ميآید كه در گذشته اقوام و زبانها در آن كم بودند. ب ّره نماد یك كشور مسیحي است كه در آن آزادي كامل مذهب وجود دارد. چنین وضع ّیتي در جهان امروز یك استثنا است. و دو شاخ نشان دهندة دو قدرت دنیوي و مذهبي هستند. با این توضیحات در ميیابیم كه در اینجا صحبت از قدرت د ّوم دنیا، یعني ایالات متّحدة آمریكا است و ایالات متّحدة اروپا نیز قدرت ا ّول محسوب ميشود. همان طوري كه به ما گفته شد، زماني فرا ميرسد كه وحش د ّوم كه پروتستانت است از زبان اژدهاي رومي استفاده كرده، نیروي خود را در جهت منافع وحش ا ّول به كار خواهد برد. نیروي وحش د ّوم باعث ميشود، وحش ا ّول

كه از زخم مرگبار جان سالم بدر برده است مورد حرمت جهانیان قرار بگیرد.

پیشرفت فني و توسعه از ویژگیهاي وحش د ّوم است: «و معجزا ِت عظیمه به عمل ميآورد تا آتش را نیز از آسمان در حضور مردم به زمین فرود آورد. و ساكنان زمین را گمراه ميكند، به آن معجزاتي كه به وي داده شد كه آنها را در حضور وحش بنماید. و به ساكنان زمین ميگوید كه صورتي را از آن وحش كه بعد از خورد ِن زخ ِم شمشیر زیست نمود،

بسازند.» ( مكاشفه ۱3 : ۱3 - ۱4 )

پولس دربارة تح ّولات مذهبي توصیفي از قدرت شرارت، ارائه داده است ( قدرت شرارت معجزات و آیات گمراه كننده را از خود بروز ميدهد. این معجزات با معجزات و آیاتي كه خداوند و رسولان ظاهر كردهاند و هم اكنون نیز در تأیید كلام خدا ظاهر ميشود متفاوت است. ) پولس یادآور ميشود كه این نیروي شرارت با آیات و معجزات گمراه كننده ظاهر ميشود: «كه ظهور او به عمل شیطان است با هر نوع ق ّوت و آیات و عجایب دروغ و به هر قسم فریب ناراستي براي

هالكین، از آنجا كه مح ّبت راستي را نپذیرفتند تا نجات یابند.» ( د ّوم تسالونیكیان ۲ : 9 – ۱0 )

قدرت د ّوم جهان ماه ّیت پروتستان دارد. مردمي كه از ظلم و جفاي مذهبي در اروپا گریختهاند، با رفتن به آمریكا كشوري براي خود بنا كردهاند. باید گفت گردهمایي پروتستانها در قالب شوراي جهاني كلیساها، تلاشي است كه در جهت دستیابي به تش ّكلي مشابه كلیساي كاتولیك صورت گرفته است. زماني كه از داده شدن روح به صورت وحش صحبت ميشود. باید این طور استنباط كرد كه وحش د ّوم اجازه پیدا كرده است تا در گفت و گوهاي بینالمللي شركت كند. و هم اكنون سالها است كه شوراي جهاني كلیساها نظر خود را دربارة مسائل جهاني بیان ميكند. در كنگرة این مجمع در فوریة ۱99۱ دیده شد كه شورا نظر خود را دربارة جنگ خلیج ابراز كرد. این مجمع در شهر كانبراي استرالیا تشكیل

شده بود. همه انتظار داشتند كه در درجة ا ّول پاپ و اسقفها به شكلي نظر خود را ابراز كنند. ولي چنان كه پیدا است شوراي جهاني كلیساها نیز نظر ميدهد و این نظر كم اهم ّیت نیست: «و به وي داده شد كه آن صورت وحش را روح بخشد تا كه صورت وحش سخن گوید و چنان كند كه هر كه صورت وحش را پرستش نكند، كشته گردد.» ( مكاشفه ۱3 : ۱5 ) با تو ّجه به مطالب عنوان شده ميتوان نتیجهگیري كرد كه جریان جفا متو ّجه گروههایي خواهد شد كه به خاطر اعتقادات خویش، جدا از كلیساي كاتولیك رومي یا شوراي جهاني كلیساهاي پروتستان خواهند بود. عدم عضو ّیت این

گروهها در یكي از این دو تش ّكل باعث بروز مشكلات فراواني براي آنها خواهد شد.

در كتاب دانیال نكات روشنگرانهاي دربارة پرستش صورت وحش، به شكلي كه در مكاشفه باب ۱3 تشریح شده است به ما داده ميشود. در زمان دانیال این پیكره مطابق صورت یك انسان ساخته شده بود. ( دانیال ۲ : 3۲ – 33 ) پیكرهاي كه دانیال دیده و تشریح كرده بود، شصت ذراع ارتفاع داشت. این پیكره در استان بابل بر پا شد. ( دانیال 3 : ۱ ) آن زمان سخن از بابل بینالنهرین بود، بابلي كه در كنار رودخانة فرات در عراق كنوني ساخته شده بود. ولي بابل امروزي

را باید در كنار رودخانة تیبر در مركز دنیا جست و جو كرد. این مسئله به صورتي واضح در نب ّوت مطرح شده است.

در گذشته یك پیكرة واقعي را كه تجلّي كنندة قدرت وحش بود بر پا كرده بودند و مقامات آن زمان همة اقوام، قبایل و زبانها را مجبور كرده بودند تا به پرستش آن مجسمه بپردازند. آنها مجبور بودند پیكره را تكریم كنند: «و منادي به آواز بلندنداكرده،ميگفت:ايقومهاواّمتهاوزبانهابرايشماحكماست؛كهچونآواز َكِرنّاو ُسرناوعودوبربطو سنتور و كمانچه و هر قسم آلات موسیقي را بشنوید، آنگاه به رو افتاده، تمثال طلا را كه َنب ْو َك ْدنَ َّصر پادشاه نصب كرده است سجده نمایید. و هر كه به رو نیفتد و سجده ننماید در همان ساعت در میان تون آتش ملتهب افكنده خواهد شد.» (

دانیال 3 : 4 - ۶ )

داستان سه مردي را كه در تون آتش افكنده شده بودند، همه ميدانند. این ایمانداران حاضر نبودند در مقابل این پیكره سجده كنند و به این ترتیب، كساني كه پرستش را تنها در خور خداي واحد حقیقي ميدانستند و حاضر نبودند در مقابل این مجسمه زانو بزنند مورد آزار و اذ ّیت قرار گرفتند.

این ایمانداراني كه خداي حي را ميپرستیدند، جرأت یافته، در مقابل حاكم ایستاده و گفتند: «اگر چنین است، خداي ما كه او را ميپرستیم قادر است كه ما را از تون آتش ملتهب برهاند و او ما را از دست تو اي پادشاه خواهد رهانید. و اگر نه، اي پادشاه تو را معلوم باد كه خدایان تو را عبادت نخواهیم كرد و تمثال طلا را كه نصب نمودهاي سجده نخواهیم نمود.» ( دانیال 3 : ۱7 - ۱8 ) این داستان به طور خاص براي آن دسته از ایمانداراني نوشته شده است كه در زمان آخر با وضع ّیتي مشابه رو به رو خواهند شد. خداوند خدا، همواره در كنار خاصان خود بوده، آنها را به حال خود رها

نخواهد كرد و آنها نیز براي ایمان خویش تا پاي مرگ خواهند ایستاد.

باتوّجهبهششموردزیرميتوانبهرازعدد۶۶۶پيبرد.دربارةافراديكهاّدعاميكنندمنظورازاینتصویر صفحة تلویزیون است كه قدرت تكلّم دارد، باید گفت كه تنها ناآگاهي خود را نشان ميدهند. تلویزیون یك شي بيجان است كه خود نميتواند سخن بگوید بلكه فقط ميتواند تصاویر و صوتهاي تزریق شده را به نمایش بگذارد:

۱- باید به این نكته تو ّجه كرد كه در اینجا تنها سخن از یك صورت یا تصویر نیست، [ در ترجمههاي اروپایي از واژة كه به معني تصویر است استفاده شده است - مترجم ] بلكه سخن از صورت وحش است ( مكاشفه ۱3 : ۱5 )

۲-برخلافبرداشتبياساسيكهعّدهايمطرحميكنندسخنازیككدنیستكهباعثشودتایكابررایانهبرهمة امور نظاره كند، بلكه صحبت از عدد وحش است ( مكاشفه ۱3 : ۱8 ) 3- سخن از یك اسم معمولي نیست بلكه از نام وحش صحبت شده است. ( مكاشفه ۱3 : ۱7 ) 4- از هر عددي صحبت نشده است بلكه از عدد اسم او. ( مكاشفه ۱5 : ۲ ) 5- به همین ترتیب ما با یك علامت معمولي سر و كار نداریم بلكه صحبت از علامت وحش است. ( مكاشفه ۱۶ : ۲ ) ۶- از نشان اسم وحش نیز صحبت شده است. ( مكاشفه ۱4 : ۱۱ )

با توضیحات فوق متو ّجه ميشویم كه موضوع اساسي بحث، وحش است. این مسئله هم به مفهوم گسترده كلمة وحش و هم به مفهوم محدود آن اشاره دارد. زماني كه از مفهوم"محدود"صحبت ميشود، وحش به عنوان یك شخص ّیت تلقّي شده است. اگر ما این موضوع محوري را درك كرده باشیم به راحتي ميتوانیم تفاسیري را كه تنها بر بخشي از كتاب

مق ّدس بنا شدهاند مورد نقد و بررسي قرار دهیم.

ما از باب نخست كتاب مق ّدس با مفهوم صورت مواجه ميشویم. البتّه كلمة صورت در كتاب مق ّدس معاني گوناگوني دارد. به عنوان مثال در كتاب پیدایش چنین ميخوانیم: «خدا آدم را به صورت خود آفرید ...» ( پیدایش ۱ : ۲7 ) صورت خدا همان قالبي است كه خداي نادیدني در آن تجلّي ميیابد تا در بُعدي دیده شود. مسیح صورت و مظهر كامل باري تعالي است ( د ّوم قرنتیان 4 : 4 و عبرانیان ۱ : 3 ) ضد مسیح نیز به عنوان پسر هلاكت ( د ّوم تسالونیكیان ۲ : 3 ) مظهر و صورت زمیني پسر سحر است. ( اشعیا ۱4 : ۱۲ ) [ كلمهاي كه در ترجمة قدیم فارسي"دختر صبح"ترجمه شده است، در متن عبري"بن َش َخ ْر"آمده است كه به معني"پسر سحر"ميباشد، ضمناً تمام ترجمههاي معاصر اروپایي نیز از این

ترجمه یعني پسر سحر تبع ّیت ميكند - مترجم ] لوسیفر كه همان دشمن است به عنوان پسر سحر، خواست تا جایگاه بالاتري را در آسمان پیدا كند. وي آرزو داشت با خدا برابر شود و مرد شریر نیز در جهت تحقّق این آرزوي شیطان در زمین عمل خواهد كرد. صورت وحش یك تصویر معمولي نیست بلكه چیزي است كه جان دارد و ميتواند دیده شود.

راز علامت وحش

در این قسمت تو ّجه خود را به راز علامت وحش معطوف ميكنیم: «و همه را از كبیر و صغیر و دولتمند و فقیر و غلام و آزاد بر این وا ميدارد كه بر دست راست یا بر پیشاني خود نشاني گذارند.» ( مكاشفه ۱3 : ۱۶ )

جاي شكي نیست كه علامت وحش به علامتهاي ظاهري كه یهودیان در گذشته داشتند شبیه نخواهد بود و به هیچ وجه یك علامت ظاهري در كار نخواهد بود. به عنوان مثال، ُمهر خدا كه بر پیشاني خاصان وي قرار ميگیرد یك علامت ظاهري نیست كه قابل رؤیت باشد. مهر خدا بر پیشاني ۱44000 نفر برگزیدة اسرائیل دیده نخواهد شد. بر خلاف تعلیم برخي از معلّمان، مهر خدا رعایت یك روز خاص نیست. خدا از اسرائیل خواست س ّبت را نگاه دارد. این علامت عهد بین خدا و اسرائیل بود و هیچ وقت در كتاب مقّدس از سّبت به عنوان مهر خدا یاد نشده است.( خروج 3۱ :۱۲ –۱7) كساني كه به كلیسا تعلّق دارند، به ایمان عادل شمرده ميشوند و همانند ابراهیم ُمهر الهي را دریافت ميكنند. ( رومیان 4 : ۱۱ د ّوم قرنتیان ۱ : ۲۲ ) روحالقدس آنها را براي فدیة بدنهایشان مهر ميكند. ( افسسیان 4 : 30 )پس در اینجا

نتیجه ميگیریم كه سخن از رعایت یك روز هفته نیست.

در زمان مصیبت بزرگ مردم ناگزیر خواهند شد سیستم مذهبي حاكم را بپذیرند و زیر سیطرة آن قرار بگیرند. در غیر این صورت براي آنها امكان خرید و فروش نخواهد بود."پیشاني"نشانة آن است كه انسان در سر خود تصمیمي گرفته است. وي پس از تف ّكر و تعقّل تصمیمي گرفته است."دست"نشانة آن است كه تصمیمات به مرحله اجرا در آمدهاند. شخصموردنظرباامضاءخودعضوّیتیكمجمعراميپذیرد.درآنزمان،ایماندارانكتابمقّدسيبادشواري فراواني مواجه خواهند شد و مورد آزار و اذ ّیت قرار خواهند گرفت. مردم مذهبي خواهند كوشید تا با اقدامات و تصمیمات خود ایمانداران را محدود و سركوب كنند. به عنوان مثال در صورتي كه كسي جویاي كار باشد از وي خواسته

خواهد شد مذهب خود را مشخص كند و تنها پس از این اعتراف، تصمیم گرفته ميشود كه به او كار داده شود یا نه.

علامت وحش جنبة روحاني دارد و به آموزهاي كه مردم از آن پیروي ميكنند اشاره دارد. همان طور كه خاصان خدا آموزة الهي را ميپذیرند و به كار ميبندند، به همین ترتیب پیروان آموزة دشمن خدا نیز آموزة مرجع خود را به كار ميبندند. آن چه مسلّم است، این است كه آموزه، ایمان و اعتقاد شخصي، بر پیشاني یا دست مردم نوشته یا از آن پاك نخواهد شد، بلكه مسئله، تصمیم قلبي و اجراي آن در عمل است. ایماندار پس از پذیرفتن كلام حق تو ّسط روح مهر ميشود. ( افسسیان ۱ : ۱3 ) به همین ترتیب زماني هم كه بيایمان كلام دروغ را پذیرا ميشود علامت وحش را

دریافت ميكند .

متن زیر توضیحات واضحي را ارائه ميدهد. به عبارتي سخن از یك علامت ظاهري نیست. ما با مطالعة گزارة زیر در ميیابیم كه این علامت، اسم وحش و عدد نام او را در بر ميگیرد: «و این كه هیچ كس خرید و فروش نتواند كرد، جز كسي كه نشان یعني اسم یا عدد اسم وحش را داشته باشد. در اینجا حكمت است. پس هر كه فهم دارد، عدد وحش را بشمارد، زیرا كه عدد انسان است و عدد ۶۶۶ است.» ( مكاشفه ۱3 : ۱7 – ۱8 ) با دقّت بر این تركیب سه گانه كه به هو ّیت وحش اشاره دارد، راز علامت را ميتوان گشود. ما باید این راز را در عدد ۶۶۶ جست و جو بكنیم، این عدد به عنوان مرد شریر اشاره دارد. ( جانشین پسر خدا )

۶۶۶=۱+0+500+۱+۱+50+۱+00+5+۱+0+0+۱00+۱+5

علامت ميتواند نشانة یك هو ّیت زمیني یا روحاني باشد. نباید توقع داشت كه كسي نام و عدد وحش را به عنوان یك علامت ظاهري بر خود داشته باشد. پولس مينویسد: «بعد از این هیچ كس مرا زحمت نرساند زیرا كه من در بدن خود داغهاي خداوند عیسي را دارم.» ( غلاّطیان ۶ : ۱7 ) باید تو ّجه داشت كه پولس علائم ظاهري صلیب را به مردم نشان نداد، چرا كه در این صورت مسئله جنبة تمسخرآمیزي پیدا ميكرد. پولس علائم نشانههاي روحاني را بر بدن خود حمل ميكرد. پس این سؤال پیش ميآید كه چه علامتي مشخص كنندة هو ّیت این نهاد مذهبي است؟ براي شناسایي علامت مورد بحث باید به ابتدا، یعني به زمان شكلگیري این نهاد مذهبي رجوع كرد. اگر ما بدانیم چگونه پس از تولّد كلیساي رومي در قرن چهارم آزار مذهبي شروع شد، به راحتي متو ّجه ميشویم كه آزار روحاني بعدي با چه انگیزهاي شروع خواهد شد. علامت این كلیساي مادر، آموزهاي است كه خود اختراع كرده است، یعني ایمان به تثلیث. بر اساس این آموزه، خدا از ازل از سه شخص ّیت مستقل ازلي، داناي كل و قادر مطلق تشكیل شده است. ایمان تثلیثي تو ّسط حكومت تحمیل شد. این ایمان به عنوان یك اهرم فشار در جهت آزار یهودیان، مسیحیان و مسلماناني كه باورهاي متفاوتي

داشتند به كار رفت. این وضع ّیت هزار سال به طول انجامید. نقل قولهاي زیر به اندازة كافي گویا هستند

روم شرقي تاریخ 380/۲/۲۶ ایمان تثلیثي به عنوان مذهبي حكومتي. تئودوسیوس ا ّول و كبیر كه به موجب فرمان گراتیانوس، امپراطور روم غربي پس از مرگ فالانس در سال 379 میلادي بر تخت امپراطوري شرقي نشست، همة اقوام امپراطوري خود را به پذیرش ایمان تثلیثي مسیحي فرا خواند. به موجب رأي امپراطور، تثلیث باید به شكلي كه

مورد تأیید شوراي نیقیه در سال 3۲5 قرار گرفت، پذیرفته شود.

قسطنطنیه تاریخ 38۱/5/۱ پذیرش ایمان تثلیثي براي مسیحیان اجباري ميشود. اسقفها در چهارچوب شوراي اكومینیك د ّوم، حكم تئودوسیوس ا ّول را مورد تأیید قرار دادند. وي در این حكم از همة تابعین رومي خواسته بود ایمان تثلیثي مسیحي را همان طوري كه در سال 3۲5 در شوراي نیقیه تعریف شده بود بپذیرند. بر اساس این تعریف از تثلیث، خدا در سه شخص تجلّي ميیابد. یعني پدر، پسر و روحالقدس. تصمیم شوراي نیقیه به عنوان اعتراف معتبر همة مسیحیان

شناخته شده است. این اعتراف اساس دین حكومتي را تشكیل ميداد.

علامت وحش چیزي جز آموزة تثلیث نیست. این آموزه را كلیساهاي سنّتي پروتستان پذیرفتند و این آموزهاي است كه از نكات دیگر مندرج در اعترافات ایماني بیشتر مورد تأكید قرار خواهد گرفت. در كلیساي كاتولیك و هم اكنون در كلیساي پروتستان از مردم خواسته ميشود كه از دست راست خود براي علامت صلیب استفاده كنند. زیرا امپراطور كنستانتین مّدعيشدهبودكهصلیبيرادرآسماندیدهاستوجالبآناستاینبهاصطلاحرؤیانتوانستكنستانتینراكهیك آدمکش بود از آدمكشي باز دارد. كلیساي حكومتي كه كنستانتین باني آن بود علامت صلیب را مرسوم و اجباري كرد. با علامت تثلیثي صلیب كه با اداي عبارت: به نام پدر و پسر و روحالقدس، صورت ميگرفت، بدترین كشتارهاي تاریخ اروپا صورت گرفتند. كلیساي روم به نام پدر و پسر و روحالقدس یهودیان را قتلعام كرد و جنگهاي صلیبي را به راه انداخت. [ اصطلاح جنگ صلیبي براي سركوب بعضي از فرقههاي مذهبي اروپا نیز به كار رفته است - مترجم ] یهودیان و سایر اقل ّیتهاي مذهبي وادار به بوسیدن صلیب ميشدند و چنان چه از این كار امتناع ميكردند فوراً كشته ميشدند. تاریخ كلیسا نشان ميدهد كه قبل از كنستانتین، آموزة تثلیث مطرح نبود، بلكه بحثها و جدلها بیشتر به مسیح شناختي معطوف ميشدند. قبل از كنستانتین از علامت صلیب هم اثري وجود نداشت. ایمانداران كتاب مقّدسي نه صلیب را حمل ميكنند و نه علامت آن را ميكشند، آنها به عمل نجات بخش الهي كه به واسطة مسیح بر صلیب، جلجتا محقّق شد ایمان دارند. آنها ایمان دارند كه خدا در مسیح بود و به واسطة فدیه تام صلیب، جهان را با خویشتن آشتي داد. آنها به پیروي از پولس و مسیحیان عهد رسولان، چنین اعتراف ميكنند: «با مسیح مصلوب شدهام ولي زندگي ميكنم لیكن نه من بعد

از این، بلكه مسیح در من زندگي ميكند و زندگاني كه الحال در جسم ميكنم، به ایما ِن بر پسر خدا ميكنم كه مرا مح ّبت نمود و خود را براي من داد.» ( غلاّطیان ۲ : ۲0 )

ما با مطالعة تاریخ كلیسا در ميیابیم كه در سدههاي نخستین پس از میلاد، از كلیساي كاتولیك رومي یا كلیساي ارتدكس یوناني و یا كلیساي قبطي مصر و غیره خبري نبود. آنها هنوز به صورت تش ّكلهاي مسیحي وجود نداشتند، بلكه فقط جنبشهاي مختلف مسیحي وجود داشت كه در زمان كنستانتین براي تشكیل یك كلیساي واحد متّحد شدند. جالب تو ّجه آن است كه در شوراي نیق ّیه از پاپ یا كاردینال هم اثري نبود. این مسئله دربارة شوراي قسطنطنیه در سال ( 38۱ .م ) و شوراي افسس (43۱ .م ) نیز صدق ميكند. تاریخ پاپها در سال 43۱ با لئون ا ّول شروع ميشود. در نیق ّیه نمایندگا ِن گرایشهاي مختلف مسیحیت گرد هم آمدند و جدلي سخت در گرفت. ولي به دنبال تلاشهاي حاكمان رومي در سدههاي چهارم و پنجم، مسیح ّیت به دین و كلیساي حكومتي تبدیل شد. مسلّم است كه مسیح باني این كلیساي حكومتي نبود، پس

عجیب نیست كه این كلیسا هیچ وجه اشتراكي با مسیح ندارد و از آموزه و روشهاي غیر كتاب مق ّدسي پیروي ميكند.

علامت این نهاد جهاني كه ابتكار جفا را در دست دارد سر آن است. سر، به این مفهوم است كه شخص ّیت مورد نظر در ارائة آموزه، به عنوان مرجع مطلق شناخته شده است. زماني كه یك نفر با اصول جزمي كلیساي رومي یعني تثلیث، مخالفت ميكند. پاپ این مخالفت را به عنوان بدترین توهین تلقّي كرده و شخص مورد نظر را به عنوان مرتد ميشناسد. ما در ادامه، عبارتي را نقل ميكنیم كه مربوط به عصر حاضر است، ا ّما به نوعي به آینده هم ربط پیدا ميكند، با تو ّجه به این كه شوراي واتیكان د ّوم در حكمي كه دربارة اكومینیسم صادر كرده است ( شمارة ۲0 ) تنها مسیحیان معتقد به تثلیث در خدا را مد نظر قرار داده است. جا دارد بررسي شود كه تا چه حدي ميتوان یك جماعت جدا شده را كه تثلیث را رد كرده است به عنوان یك گروه مسیحي تلقي كرد. با تو ّجه

به مطلب فوقالذكر جایي براي گفت و گو باقي نميماند. و ميتوان گفت كه این رأي شوراي واتیكان د ّوم بازگشت ناپذیر است.

در زمان تولّد كلیساي كاتولیك، اصل جزمي تثلیث، نقش محوري داشت. این مسئله دربارة روند اتّحاد كلیساهاي كاتولیك و پروتستان نیز صدق ميكند. پذیرش تثلیث كه ابداعي بیش نیست، به عنوان اصل اساسي ایمان مسیحیان اعلام خواهد شد. به همین خاطر اتّحادیة پروتستانها قدرتمندتر شده و از تمام گروههاي انجیلي خواهد خواست این علامت را بپذیرند و در این راستا، حكومت نیز از كلیسا پشتیباني خواهد كرد: «و همه را از كبیر و صغیر و دولتمند و فقیر و غلام و آزاد بر این وا ميدارد كه بر دست راست یا بر پیشاني خود نشاني گذارند. و این كه هیچ كس خرید و فروش نتواند كرد، جز

كسي كه نشان یعني اسم یا عدد اسم وحش را داشته باشد.» ( مكاشفه ۱3 : ۱۶ - ۱7)

شوراي جهاني كلیساها از این كه برخي از جماعتهاي پروتستان از پذیرش عضو ّیت در اتّحادیة بزرگ سر باز خواهند زد ناخرسند خواهد بود. اینجا سخن از گروههایي است كه به یك خداي واحد حقیقي كه براي نجات ما در مسیح مكشوف شده است ایمان دارند. این گروهها كه مسیح را یگانه سر كلیسا ميدانند از پذیرش ضد مسیح دوري خواهند كرد.

این اصل جزمي نشاندهندة یك تص ّور غلط از خدا و مسیح است. این گروهها در این مورد به علم كاذبي دست پیدا كردهاند، به همین خاطر این نهاد بیش از هر گروه دیگري در گذشته خونریزي كرده است. كلیساي كاتولیك، ایمانداران و دگراندیشان را آزار و اذ ّیت كرد و به كام مرگ فرستاد. به همین ترتیب كساني هم كه علامت كلیساي مادر را نپذیرند آزار و اذ ّیت خواهند شد. گذشته از این كسي كه به آموزه تثلیث ایمان ميآورد و تعمید تثلیثي ميگیرد، علامت وحش را دریافتميكند.باتوّجهبهاینمطلبكلیسايكاتولیكروياّدعايخودپافشاريميكند.اینكلیسامّدعياستكهبه تنهایي قادر به نجات افراد است و مردم از طریق كلیساي كاتولیك و آیینهاي آن ميتوانند رهایي یابند. مأموران این كلیساي ادارة مردم را از تولّد تا به مرگ هدایت ميكنند. آنها آیینهاي مذهبي را پیش روي مردم قرار ميدهند و به همین خاطر است كه افرادي كه در این آیینها شركت ميكنند، پس از مرگ گویي به آتش برزخ وارد ميشوند. برزخي كه تنها

زاییدةتراوشهايفكريروحانیاناست.وليجاداردبپرسیمكهآیامنظورازنجاتهمانآتشبرزخاست؟كتابمقّدس نجات را با كیف ّیت دیگري مطرح ميكند. ( اعمال 4 : ۱0 - ۱۲ )

كلیساي پاپ در مقابل تنها قرباني معتبر خدا یعني قرباني شدن مسیح، آیین قرباني برقرار ميكند. از قرار معلوم یك تكه نان مقّدس به یك تكه مسیح واقعي تبدیل و پس از تقسیم خورده ميشود. همة كساني كه حاضر نشدند این آموزة ضد مسیح را بپذیرند در شوراهاي كلیساي كاتولیك نفرین شدند. خداوند در كلام خویش دربارة منجي و نجات تامي كه محقّق شدچنینميگوید:«وبهاینارادهمقّدسشدهایم،بهقربانيجسدعیسيمسیح،یكمرتبهفقط...لكناوچونیك قربانيبرايگناهانگذرانید،بهدستراستخدابنشستتاابدالآباد...ازآنروكهبهیكقربانيمقّدسانراكامل

گردانیده است تا ابدالآباد.» ( عبرانیان ۱0 : ۱0 و ۱۲ و ۱4 )

در تاریخ نجات، خدا تنها كسي است كه از طریق خداوندگار ما عیسي مسیح عمل ميكند. روحالقدس در چهارچوب اعلام نجات و كلمة حق عمل ميكند. ولي این كلیسا با استفاده از عبارت: «به نام پدر و پسر و روحالقدس» به نام خود عمل ميكند. حال آن كه كلیساي مسیح از حكم خدا پیروي كرده و به نام خداوند عیسي مسیح كه نام خدا در عهد جدید است عملميكند.همانطوركهدركتابمقّدسآمدهاست،نجاتخدابرايبشرّیتتنهادرنامعیسيمسیحمحقّقشدهاست.

در باب ۱7 مكاشفه دربارة همة كلیساها و جماعتهاي مستقلي كه به كلیساي مادر ملحق ميشوند، این عبارت به كار رفته است: «بابل عظیم و مادر فواحش.» در این متن باز صحبت از علامتي است كه بر پیشاني نوشته ميشود: «و بر پیشانياشایناسممرقومبود:سروبابلعظیمومادرفواحشوخبائثدنیا.وآنزنرادیدم،مستازخونمقّدسین

و از خون شهداي عیسي و از دیدن او بينهایت تع ّجب نمودم.» (مكاشفه۱7 : 5 - ۶)

كلیساهاي دختر، یعني بسیاري از كلیساهاي پروتستان كه همان علامت آموزة تثلیثي را بر پیشاني خود دریافت كردهاند، به آغوش مادر خود باز ميگردند. وي دوباره همان بابل بزرگ ميشود كه از خون شهیدان مست شده است. یوحنّا این واقعه را در رؤیا دید و متع ّجب شد. همة كساني كه به آموزة تثلیث ایمان دارند و عضو اعترافات تثلیثي هستند، هم اكنونعلامتوحشرابرپیشانيخوددارند.درعوضكسانيكهبهخاطراعتقاداتكتابمقّدسيخویشایناصل جزمي را نميپذیرند، مورد آزار و اذ ّیت قرار خواهند گرفت. به یاد داشته باشید همان طوري كه كلیساي كاتولیك با استفاده از این علامت موفق شد در گذشته، ا ّولین موج جفا را بر ایمانداران وارد كند، به همین ترتیب در زمان آخر با

استفاده از علامت تثلیث قادر خواهد شد ایمانداران را در تنگنا قرار دهد.

آن چه باعث اندوه ميشود این است كه دروغ به عنوان حقیقت جلوه داده خواهد شد، به طوري كه اگر امكان داشت برگزیدگان نیز فریب ميخوردند. ( متي ۲4 : ۲4 ) خداوند در متي 7 : ۲۱ دربارة كساني كه آیات و معجزات را صادر كردند صحبت ميكند. آیا ممكن است منظور از این آیات و معجزات بزرگ همان عمل روحالقدس باشد كه در میان مبشران تلویزیوني تثلیثي و گردهماییهاي كاریزماتیك وجود دارد. با وجود این كه این افراد ميكوشند خود را توجیه كنند، خداوند به آنها نشان خواهد داد كه بدكارند ( قانون شكن هستند. ) و آنها را هرگز نشناخته است. عمل راستین

روح همواره در هماهنگي با آموزه كلام خدا است. در اینجا جا دارد این پرسشها مطرح شوند:

 چرا خدا خود هیچگاه از تثلیث یا وحدت در تثلیث صحبت نكرده است؟  چرا هیچ نبياي از خداي سه گانه صحبت نكرده است؟  چرا هیچ رسولي از وجود سه شخص در الوه ّیت سخن نگفته است؟  چرا استراحت خداي پسر و خداي روحالقدس در كتاب مق ّدس یافت نميشود؟  چرا در یهود ّیت و در زمان رسولان هرگز دربارة الوه ّیت بحث و جدل در نگرفته است؟

 چرا در زمان رسولان و پس از آنها، كسي به نام پدر و پسر و روحالقدس تعمید نگرفته است؟  چرا رسولان كه از وجود متي ۲8 : ۱9 آگاه بودند، همواره به نام خداوند عیسي مسیح مردم را تعمید ميدادند؟ ( تعمید از طریق فرو بردن آنها در آب ) ( اعمال ۲ : 38 و 8 : ۱۶ و۱0۱ : 48 و ۱9 : 5 و

رومیان ۶ : 3 )

علّت آن است كه آنها را آن قیام كرده تعلیم داده بود. آنها از مكاشفة روح برخوردار بودند و پذیرفته بودند كه عیسي مسیح همان عمانوییل ( خدا با ما ) است. آنها ميدانستند كه نام عهد در عهد جدید"یشوعا"است كه به معني"خدا نجات ميدهد"به كار ميرود، همان طور كه عمانوییل"خدا با ما"است. آنها این را نیز ميدانستند كه خدا خویشتن را به عنوان پدر و پسر و روحالقدس مكشوف ساخته است. این همه واقع شد تا ما در نام پیمان خدا در عهد جدید نجات پیدا كنیم.

همة پسران و دختران خدا در دورة عهد جدید باید به این نام تعمید بگیرند.

در كلیسا هر چه در قول و فعل صورت ميگیرد و منشأ الهي دارد باید به نام عیسي مسیح خداوند انجام شود. در كلیساي خدا هیچ آیین شفاهي و عملي بدون ذكر اسم صورت نميگیرد كه در غیر این صورت مراسم بیشتر به آیین جادوگري شبیه خواهد بود. عناوین نیز تكرار نميشوند، بلكه فقط اسم عیسي مسیح خداوند است كه در زمان برگزاري آیینها باید به كار برده شود. ( كولسیان 3 : ۱7 ) مردم در برابر عناوین یا فرمول خاصي زانو نخواهند زد، بلكه در مقابل نام عهد

خدا در عهد جدید یعني عیسي مسیح خداوند به زانو در خواهند آمد. (فیلیپیان ۲ : 9 – ۱۱ )

خدا در عهد قدیم دربارة نام خود در كوه سینا چنین وعده داده بود: «مذبحي از خاك براي من بساز، و قربانیهاي سوختني خود و هدایاي سلامتي خود را از گلّه و رمة خویش بر آن بگذران، در هر جایي كه یادگاري براي نام خود سازم، نزد تو خواهم آمد، و تو را بركت خواهم داد.» ( خروج ۲0 : ۲4 )

در زمان اعلام تولّد فدیه دهنده، فرشته به وضوح به یوسف گفت: «و او پسري خواهد زایید و نام او را عیسي خواهي نهاد، زیرا كه او ا ّمت خویش را از گناهانشان خواهد رهانید. و این همه براي آن واقع شد تا كلامي كه خداوند به زبان نبي گفته بود، تمام گردد كه اینك باكره آبستن شده پسري خواهد زایید و نام او را عمانوییل خواهند خواند كه تفسیرش

این است: خدا با ما.» ( متي ۱ : ۲۱ - ۲3 )

همة خادماني كه خدا در كلیساي عیسي مسیح در عهد جدید مق ّرر كرده است، از جانب روحالقدس هدایت ميشوند. این كار با هماهنگي كلام خدا و به نام خداوند عیسي مسیح صورت ميگیرد. برعكس همة كارمندان كلیسا با استفاده از عبارت: «به نام پدر و پسر و روحالقدس» آیینها را بر پا ميدارند و حاضر به ذكر نام نیستند. رسولان و انبیا حتّي یك بار هم فرمول تثلیثي تعمید را به صورت كوركورانه ذكر نكردند. لذا جاي تع ّجب نیست كه در محافل و جلسات احضار

ارواح، در غرب به اصطلاح مسیحي، آیینها به نام پدر و پسر و روحالقدس صورت بگیرند.

اي شما كه جزئي از قوم خدا هستید ولي در كلیساهاي تثلیثي رسمي یا مستقل به سر ميبرید، این را بشنوید: ساعت حقیقت فرا رسیده است، ساعت تصمیم و مكاشفة مسیح. ساعتي رسیده است كه نقاب از چهرة ضد مسیح برداشته ميشود و نور از تاریكي جدا ميگردد. پیغام خداوند به قوم پراكندة خویش، یعني آخرین فراخواني وي از این قرار است: «پس خداوند ميگوید: از میان ایشان بیرون آیید و جدا شوید و چیز ناپاك را لمس مكنید تا من شما را مقبول بدارم، و شما را پدر خواهم بود و شما مرا پسران و دختران خواهید بود؛ خداوند قادر مطلق ميگوید.» ( د ّوم قرنتیان ۶ : ۱7 -

۱8 ) و ( مكاشفه ۱8 : 4 )

قول خداوند تنها یك معني ميتواند داشته باشد. تنها كسي كه به راستي از تثلیث بابلي خارج ميشود، ميتواند تعمید یابد و تو ّسط روحالقدس در بدن مسیح مهر شود. ( ا ّول قرنیتان باب ۱۲ ) مسیح و ضد مسیح هیچ سازگاري با هم ندارند.

اردوي مسیح نميتواند با اردوي ضد مسیح در آمیزد. كسي نميتواند بيطرف بماند. عّدهاي به دست روحالقدس مهر ميشوند و ع ّدهاي دیگر علامت نظام كاذب را دریافت ميكنند.

هر كسي كه شیپور انجیل جاویدان را ميشنود باید به فراخواني خدا پاسخ دهد. اكنون زمان تصمیم است. باید تصمیم بگیریم كه به مسیح تعلّق داشته باشیم یا به ضد مسیح. در راستي كلام باشیم و مهر روحالقدس را دریافت كنیم و یا علامت وحش را بپذیریم و در گمراهي پیش برویم. به یاد داشته باشید كه انبیا آموزة خداي سه گانه را نميشناختند و رسولان نیز با تعمید كاذبي كه با ذكر سه عنوان داده ميشود، كاملاً بیگانه بودند. خدا نظام كاذب مذهبي را رد خواهد

كرد.

سرتاسرایننظامكاذبمذهبيدریكمردتجلّيميیابد.ویژگیهاوعدداینمرددركتابمقّدسبرايماتشریحو حسابشدهاست.اززماناصلاحاتهمةمعلّمانبرجستةكتابمقّدسمسائلرابهاینشكلعنوانكردندودرصورتي كهكسيبخواهدخوانشدیگريازكتابمقّدسراارائهدهد،قادرنخواهدبوددرهمهجزئیاتباكلامخداهماهنگ

شود.

در كتاب مكاشفه از باب ۱3تا ۱9 با نمادهایي رو به رو ميشویم كه پیشتر در كتاب دانیال به كار رفتهاند. این نمادها مربوط به جریان زمان از دیدگاه نب ّوتي هستند. براي درك بهتر این مطلب لازم است تا به اختصار مروري بر رؤیاهاي دانیال داشته باشیم.

دانیال در رؤیاهاي خود چهار امپراطوري را دید كه یكي پس از دیگري به حكومت ميرسند. نماد این چهار امپراطوري، چهار نوع فلز است كه در تركیب این پیكرة بزرگ به كار رفتهاند. ( دانیال باب ۲ ) تفسیر این رؤیاها نیز به دانیال داده شد. امروز هم خدا به همه چیز واقف است و رازهاي خود را به خادمان و انبیاء خویش مكشوف ميكند: «... رازي را كه پادشاه ميطلبد، نه حكیمان و نه جادوگران و نه مجوسیان و نه منجمان ميتوانند آن را براي پادشاه حل كنند. لیكن

خدایي در آسمان هست كه كاشف اسرار ميباشد ...» ( دانیال ۲ : ۲7 - ۲8 )

دانیالدررؤیايبابهفت،تحّولاتيراميبیندكهامپراطوریهاتاپایانتمّدنكنونيدستخوشآنهاخواهندبود.در رؤیاي او حیواناتي ظاهر ميشوند كه هر كدام نماد تح ّولي در تاریخ بشر ّیت ميباشند. دانیال دید كه بادهاي چهارگانه آسمان، چگونه دریاي بزرگ این جهان را متلاطم ميكردند. او هم چنین دید كه از این دریاي متلاطم چهار جانور بیرون آمدند. بسیاري از كشورهاي جهان از تصاویر حیوانات به عنوان نشان ملّي خود استفاده ميكنند. در كتاب دانیال نبي نیز حیوانات به عنوان نمادي از امپراطوري این جهان به كار رفتهاند: «كه این وحوش عظیمي كه ( عدد ) ایشان چهار است چهار پادشاه ميباشند كه از زمین خواهند برخاست ... پس او چنین گفت: وحش چهارم سلطنت چهارمین بر زمین خواهد بود و مخالف همة سلطنتها خواهد بود و تمامي جهان را خواهد خورد و آن را پایمال نموده، پاره پاره خواهد

كرد.» ( دانیال ۱7:7 7 : ۱7 - ۲3 )

در كتاب دانیال در بابهاي ۲ - 7 تح ّولات تاریخي جهان در قالب نب ّوتي به روشني اخبار شدهاند. باید به این مسئله تو ّجه داشت كه امپراطوریهاي مذكور در دانیال ۲ : 3۱ – 43 و 7 : ۱ – 7 یكي هستند. ا ّولین امپراطوري به صورت شیري با بالهاي عقاب نشان داده شده است. كاربرد این نماد نشان دهندة قدرت این امپراطوري و برتري آن بر سایر ممالك جهان است. به این مفهوم كه امپراطوري مذكور با استفاده از قدرتي كه در اختیار دارد، خود را بالاتر از سایر ممالك زمین قرار ميدهد و بر آنها پیروز ميشود. این دو باب نشان دهنده وحدت دو پادشاهي بابل و آشور است. هر پادشاهي از طریق تصویر رهبر خود نشان داده ميشود، به همین خاطر است كه این حیوان مانند یك انسان روي دو پا ميایستد.

این امپراطوري وحش كه در دانیال 7 : 4 ذكر شده همان سر طلایي۲ : 38 است.

امپراطوري د ّوم به صورت یك خرس كه گوشت بسیاري ميخورد نشان داده ميشود. ( دانیال 7 : 5 ) این نماد امپراطوري مادها و پارسها است. حاكم این امپراطوري در میان دندانهایش سه دنده دارد. این به این معني است كه وي بر سه ممالك مهم آن زمان یعني بابل، لیدیه، و مصر مسلّط ميشود. این امپراطوري همان سینه و بازوهاي نقرهاي

مجسمة دانیال ۲ : 3۲ و 39 است.

وحش س ّوم یك پلنگ چهار بال و چهار سر است كه نماد امپراطوري اسكندر كبیر است. وي امپراطوري مادها و پارسها را از بین برد و قلمرو خویش را در چهار جهت توسعه داد. این چهار سر حكایت از آن دارند كه چهار پادشاهي از امپراطوري یونان بیرون خواهند آمد. امپراطوري س ّوم مذكور در آیة شش، همان برنج مجسمه ( دانیال ۲ : 39 ) است.

مابهامپراطوريچهارمتوّجهبیشتريخواهیمكرد،زیراچنینمقّدرشدهاستكهاینامپراطوريتاانقضايعالمپابر جا بماند. «بعد از آن در رؤیاهاي شب نظر كردم و اینك وحش چهارم كه هولناك و مهیب و بسیار زورآور بود و دندانهاي بزرگ آهنین داشت و باقي مانده را ميخورد و پاره پاره ميكرد و به پایهاي خویش پایمال مينمود و مخالف

همة وحوشي كه قبل از او بودند بود و ده شاخ داشت.» ( دانیال 7 : 7 )

این امپراطوري، همان آهن و گل دانیال ۲ : 40 – 43 است. در آیة هشت، نشاني كه در ابتدا ناچیز به نظر ميرسید بلند ميشود و سه شاخ دیگر را از جا مي َكند. این شاخ چشماني چون چشمان انسان دارد و سخنان تك ّبرآمیز ميگوید. اینشاخبهخداكفرخواهدورزیدوبامقّدسینمكانهاياّوليبدرفتاريميكندتازمانيكهخداوندمسندداوريرابرپا

دارد. ( دانیال 7 : ۲0 - ۲5 )

امپراطوریها در این مجسمه به صورت طلا، نقره، برنج و آهن نشان داده شدهاند. دو پاي این مجسمه به تمامی بدن تعلّق دارند كه وضع ّیت غرب و شرق را در مرحلة نهایي نشان ميدهند. ده انگشت پا نیز جزیي از این دو پا هستند، به این معني كه در مرحلة نهایي تاریخ، اروپاي شرقي و غربي، اروپاي واحدي را تشكیل خواهند داد. همان طور كه آهن و گل كه نماد پایها و انگشتها هستند، داراي تركیب نامتجانسي هستند، هم اكنون نیز مشاهده ميكنیم كه مجموعههایي كه

داراي تفاوت ساختاري هستند به هم پیوند ميخورند.

آهن نشانة استحكام كشورهاي صنعتي غربي است. در حالي كه گل نماد سستي و ناپایداري كشورهاي اروپاي شرقي است. با وجود این تفاوتهاي اساسي، رؤیاي زمان آخر نشان ميدهد كه آنها بدون این كه با هم تركیب شوند متّحد خواهند شد. این همان اتّحادي است كه در كتاب مقّدس اخبار شده است. به این ترتیب سرنوشت این دو مجموعه به هم گره خواهد خورد. ولي نباید از یاد برد كه اتّحاد این كشورها به دلیل تفاوتهاي بنیادیني كه دارند تنها جنبة توافقي خواهد

داشت.

ولي همان طوري كه خدا مق ّدر كرده است، این مجموعة نامتجانس به صورت غیر منتظره و ناگهاني فرو خواهد پاشید. زیرا در جنگ بزرگ علیه اسرائیل شركت كرده است. دانیال این وضع ّیت را چنین توصیف ميكند: «و مشاهده مينمودي تا سنگي بدون دستها جدا شده، پایهاي آهنین و گلین آن تمثال را زد و آنها را خرد ساخت. آنگاه آهن و گل و برنج و نقره و طلا با هم خرد شده و مثل كاه خرمن تابستاني گردیده، باد آنها را چنان برد كه جایي به جهت آنها یافت نشد. و

آن سنگ كه تمثال را زده بود كوه عظیمي گردید و تمامي جهان را پر ساخت.» ( دانیال ۲ : 34 - 35 )

از مطالعة این گزارة كتاب مق ّدسي چنین بر ميآید كه مسیح همان سنگي است كه از كوه جدا ميشود. ( اشعیا 8 : ۱4 زكر ّیا 3 : 9 مزمور ۱۱8 : ۲۲ متي ۲۱ : 4۲ ا ّول پطرس ۲ : 4 و ... ) «بنابراین، در كتاب مكتوب است كه اینك مينهم در صهیون سنگي سر زاویة برگزیده و مكرم و هر كه به وي ایمان آورد خجل نخواهد شد.» ( ا ّول پطرس ۲ : ۶

) «و هر كه بر آن سنگ افتد خرد شود، ا ّما اگر آن بر كسي بیفتد او را نرم خواهد ساخت؟» ( لوقا ۲0 : ۱8 )

در زكر ّیا 3 : 9 آمده است كه این سنگ زنده هفت چشم دارد. عدد هفت نشانة الوه ّیت كامل مسیح است. در كتاب دانیال، مسیح به عنوان سنگ زاویة كلیسا مع ّرفي نشده است بلكه به عنوان سنگي كه از كوه جدا ميشود تا آخرین امپراطوري و همین طور دشمنان اسرائیل را در هم بشكند.

كوه كه سنگ از آن جدا ميشود، نماد الوه ّیتي است كه خارج از دسترس انسان است، پسر از آن صادر ميشود و پس از اتمام نقشة نجات به آن باز ميگردد. به این ترتیب جلال خداوند زمین را در بر ميگیرد و خدا كل در كل ميشود. مزمورسرا چنین فریاد بر ميآورد: «چشمان خود را به سوي كوهها بر ميافرازم، كه از آنجا اعانت من ميآید.» ( مزمور ۱۲۱ : ۱ ) او آن پیروزمند است كه براي واپسین پیكار بیرون ميآید تا با كساني كه به اسرائیل حمله كرده و با

خدا دشمني ميورزند مقابله كند.

چنان كه در كلام نب ّوتي اخبار شده است، ملكوت خدا بر زمین از آن زمان برقرار خواهد شد. «و در ا ّیام این پادشاهان خداي آسمانها سلطنتي را كه تا ابدالآباد زایل نشود، بر پا خواهد نمود و این سلطنت به قومي دیگر منتقل نخواهد شد، بلكه تمامي آن سلطنتها را خرد كرده، مغلوب خواهد ساخت و خودش تا ابدالآباد استوار خواهد ماند.» ( دانیال ۲ : 44 )

وحش هفت سر كه از دریاي اقوام بیرون ميآید

در باب ۱3 مكاشفه از سه امپراطوري كه دانیال دیده بود، ذكري در میان نیست. چون این امپراطوریها به گذشته تعلّق دارند. ا ّما در واپسین روزها امپراطوري روم یعني وحشي كه هفت سر و ده شاخ دارد مطرح ميشود. جالب آن است كه این وحش با شیطان، آن اژدهاي آتشگون كه هفت سر و ده شاخ دارد داراي شباهت زیادي است. ( مكاشفه ۱۲ : 3 ) رئیس این جهان از طریق شخص ضد مسیح كه در رأس یك ابر قدرت است بر زمین فرمان ميراند. «و اژدها ق ّوت خویش و تخت خود و ق ّوت عظیمي به وي داد.» ( مكاشفه ۱3 : ۲ ) پس سخن از یك قدرت جهاني است كه از یك تخت یاكرسيبرميخیزد.بسیاريازمعلّمانكتابمقّدسمعتقدندكههفتسرودهشاخنشاندهندةهفتیادهكشورخاص هستند. آنها به این مسئله تو ّجه نميكنند كه یك جانور تنها از سرها و شاخها تشكیل نشده است. پس فرقي نميكند كه هفت، ده، دوازده یا سي و پنج كشور عضو مجموعه باشند، آن چه اهم ّیت دارد این است كه در ایالات متّحدة اروپا هفت

سر هدایت مجموعه را به عهده خواهند داشت و ده شاخ برجسته خواهند شد.

جالب تو ّجه آن است كه به هنگام زخمي شدن یكي از آن سرها، از شش سر دیگر كه تحت حاكمّیت آن مقر یا كرسي هستند صحبتي نميشود. پس نتیجه ميگیریم كه این سر یكي از كشورهاي جهت دهنده و برجستة این امپراطوري رومي است. همان طور كه در كلام آمده است ضربهاي مرگبار بر این سر وارد ميشود: «و یكي از سرهایش را دیدم كه تا به موت كشته شد و از آن زخم مهلك شفا یافت و تمامي جهان در پي این وحش در حیرت افتادند.» ( مكاشفه ۱3 : 3 ) پس تنها یك سر مضروب ميشود كه آن نیز رو به شفا است. در صورتي كه به تاریخ مراجعه كنیم، متو ّجه ميشویم كه تنهایككشورعنوانپرافتخارامپراطوريمقّدسرومي-ژرمنيراحملكردهاست.اسنادتاریخيمؤّیداینواقعّیت هستند كه بسیاري از امپراطوریها و پاپهاي رومي - ژرمني فرمانروایي كردهاند. به همین خاطر مق ّدر شده است كه آلمان

همان سر جهت دهندة اروپاي متّحد باشد. آلمان از نظر اقتصادي و جمع ّیتي قدرتمندترین كشور اروپاي متّحد است.

بر همین اساس است كه پس از یكپارچگي آلمان تحقّق پیمان روم تابع وضعّیت مركز اروپا شده است. زیرا چنین مقّدر شده است كه آلمان، نقش كلیدي را در این روند ایفا كند. آلمان از پشتیباني ایالات متّحده برخوردار است كه این مسئله در تطابق با نب ّوت انجام شده است. آلمان بیشترین تعداد همسایگان را دارد و داراي مرزهاي مشتركي با ممالك اروپاي شرقي نیز ميباشد. با این اوصاف روشن است كه چرا باید این كشور نقطة اتّصال جغرافیایي و سیاسي اروپاي غربي و

شرقي باشد.

تو ّجه به این نكته ضروري است كه مفهوم «... زخم شمشیر» ( مكاشفه ۱3 : ۱4 ) ارتباط زیادي با زخمي كه شمشیر روح یعني كلام خدا ( افسسیان ۶ : ۱7 ) كه از یك شمشیر دو دم برندهتر است ( عبرانیان 4 : ۱۲ ) ایجاد كرده است، دارد. به ما گفته ميشود كه جهان از دیدن التیام ضربة مرگبار ( آیة 3 ) شگفت زده خواهد شد. در زمان اصلاحات، شمشیر روح یعني كلام اعلام شدة خدا بر این سر كوبیده شد. در نتیجه كلیساي حكومتي كه بر این كشور جهت دهنده اروپا حاكم بود، تا حد مرگ مضروب شد. اصلاحات، تقسیم بندي مذهبي جدیدي را ایجاد كرده است. ولي پس از جنگ جهاني د ّوم، آلمان از نظر سیاسي تقسیم بندي شد و به این ترتیب اروپا به شرق و غرب منقسم شد، همان

طور كه در گذشته بر اساس گرایشهای كاتولیك و پروتستان تقسیم شده بود.

چه كسي باور ميكرد كه خواستة رونالد ریگان در زمان دیدارش از برلین كه در ژوئن ۱987 انجام شد جامة عمل بپوشد. او در مقابل دروازة براندنبورگ ( ) كه نماد تقسیم آلمان به دو قسمت شرق و غرب بود چنین

فریاد كرد:" آقاي گرباچف، این دروازه را باز

كنید، این دیوار را فرو بریزید."دو سال بعد دیوار برلین فرو ریخت و دروازة براندنبورگ باز شد. آن چه كه"ویلي براند"گفته بود"آنهایي كه هم اكنون با هم رشد ميكنند به یك دیگر تعلّق دارند."این پیشگویي نه تنها به آلمان مربوط ميشود بلكه اروپا را نیز در بر ميگرفت.

یكپارچگيآلمانودرپيآناتّحادمجّدداروپا،درواقعتحقّقنبّوتهايكتابمقّدسيدربارةزمانآخراست.پردة آهنین برداشته شد و زخم مرگبار التیام یافت. تح ّولات سیاسي، همگام و همراه با تح ّولات مذهبي صورت ميگیرد. امپراطوري روم، رفته رفته احیا ميشود و به این ترتیب قدرت جدیدي به نام اروپاي متّحده ميرود تا در عرصة جهاني به عنوان قدرت برتر یكه تازي كند. و جهانیان این تح ّول ناگهاني را با دیدة تحسین مينگرند. همه چیز ناگهان تغییر یافت و روند یكپارچگي مذهبي و سیاسي با آهنگي پر شتاب هم چنان به پیش ميرود. با پیروزي كاتولیسیزم جهاني بر كمونیست جهاني در سال ۱989بسیاري از نب ّوتهاي كتاب مق ّدس در مقابل دیدگان ما جامة عمل پوشیدند. این واقعه به قدرت مذهبي - جهاني روم امكان ميدهد تا به راحتي به سلطه طلبیهاي خود ادامه داده و بر واپسین ابر قدرت سیاسي -

جهاني مسلط شود.

هر گاه از قدرتي كه وحش نماد آن است صحبت ميشود، باید فراتر از بحث قدرت، به شخص ّیتي هم كه تجلّي كنندة قدرت وحش است تو ّجه داشت. ( دانیال 7 : ۱7 و ... ) اختیارات رئیس جمهور فعلي ایالات متّحده در حد محدودي است. این مسئله دربارة سایر رؤساي جمهور، صدراعظمها، نخست وزیران و رؤساي مملكتي نیز صدق ميكند. براي رئیس جمهور فعلي آمریكا این امكان وجود دارد كه در دورة بعدي رأي نیاورد، اگر هم بیاورد نهایتاً به دو دوره محدود خواهد بود. [ در ایالات متّحده، رئیس جمهور بر اساس قانون ميتواند بیش از دو دوره انتخاب شود. ا ّما معمولاً عرف حاكم این اجازه را به او نميدهد. تنها استثنا در مورد روزولت ميباشد كه بنا به مصالح آن زمان چهار دورة پیاپي به عنوان رئیس جمهور انتخاب شد - مترجم ] در حالي كه پاپ ریاست سیاسي و مذهبي را به طور هم زمان بر عهده دارد. پاپ را نميتوان بركنار كرد و انتصاب او تابع رأي مردم نیست. پاپ صاحب قدرت و نفوذي عالمگیر است. ما با مطالعة نبّوتهايكتابمقّدسيدرميیابیمكهمذهبوسیاستبایكدیگرعجینخواهندشدوقدرتمذهبيتبدیلبهعنصر غالب خواهد شد. ( مكاشفه باب ۱7 ) در میان كلیساهاي متش ّكل تنها كلیساي كاتولیك است كه جنبة حكومتي هم دارد. واتیكان با كشورهاي دیگر جهان سفیر مبادله ميكند، دقیقاً مثل سایر حكومتها. واتیكان كشوري مستقل در داخل یك كشور دیگر است. به همین خاطر این كشور جزو یكي از سرهاي هفتگانه است. ا ّما در عین حال بر اساس مكاشفه ۱7

: ۱۱ از سر هشتمي هم صحبت ميشود كه آن نیز اشاره به حكومت واتیكان دارد.

اروپاي سیاسي زیر سیطره كامل رهبر مذهبي خود قرار خواهد گرفت. این موضوع دربارة سایر گروههاي مسیحي نیز صدق خواهد كرد. آنها به واسطة جنبش اكومینیك ( جنبش تقریب و اتّحاد مذاهب مسیحي ) تحت رهبري پاپ قرار ميگیرند و از طرف سایر ادیان جهان به رسم ّیت شناخته ميشوند. برخلاف تص ّور بسیاري از مردم نظم نوین جهاني

رفته رفته جاي خود را پیدا ميكند. به عنوان مثال اگر در سطح اروپا میان قانون ملّي یك كشور و قانون اتّحادیه اروپا تضادي دیده شود. قانون اتّحادیة اروپا لازمالاجرا خواهد بود. بسیاري از كشورهاي پروتستان نسبت به عضو ّیت در اتّحادیه اروپا دید مثبتي ندارند. زیرا آنها نميدانند كه انتهاي روند به كجا ختم ميشود و سیاستگذار اصلي كیست. ولي همانطوركهدركتابمقّدسآمدهاستآنهاناگزیرخواهندشدباوضعّیتحاكمسازشكنند.هركشوریاگروهيكه نخواهد سازش كند، با دشواري بيشماري رو به رو خواهد شد، زیرا: «و آن اژدها را كه قدرت به وحش داده بود، پرستش كردند و وحش را سجده كرده، گفتند كه كیست مثل وحش و كیست كه با وي ميتواند جنگ كند؟ و به وي دهاني

دادهشدكهبهكبروكفرتكلّمميكند؛وقدرتيبهاوعطاشدكهمّدت4۲ماهعملكند.»(مكاشفه4:۱3-5)

منظور از"وي"چه كسي است؟ به چه كسي اختیار تام داده شد؟ و چه كسي به عنوان وحش مع ّرفي ميشود كه دهان او به كبر و كفر تكلّم ميكند: «پس دهان خود را به كفرهاي بر خدا گشود تا بر اسم او و خیمة او و سكنة آسمان كفر گوید.» ( مكاشفه ۱3 : ۶ ) این متن هر گونه ابهامي را دربارة این قضیه بر طرف ميكند. در مكاشفه باب چهارده، خداوند عیسي وعده داده است كه ميرود تا مكاني را براي خاصان خود مه ّیا كند و سپس براي بردن آنها باز گردد. از

زمان ربوده شدن مق ّدسین تا زمان برقراري حكومت هزار ساله، پیروزمندان در مكانهاي آسماني به سر خواهند برد.

كسي كه دیكتاتور واقعي این دنیا است و قدرت سیاسي مذهبي را در اختیار دارد، به كبر و غرور بيح ّدي دچار ميشود. مردم همانند یك خدا به او نگاه خواهند كرد و همة نیروهاي مذهبي و سیاسي، تابع خاص او خواهند بود. دانیال نبي دربارة این مرد چنین مينویسد: «و سخنان به ضد حضرت اعلي خواهد گفت و مقّدسان حضرت اعلي را ذلیل خواهد ساخت و قصد تبدیل نمودن زمانها و شرایع خواهد نمود و ایشان تا زماني و دو زمان و نصف زمان به دست او تسلیم خواهند شد.» ( دانیال 7 : ۲5 ) یوحّناي رسول و دانیال نبي هر دو، مّدت دقیق مصیبت بزرگ را مشخص كردهاند. از نب ّوتهاي آنها چنین بر ميآید كه دورة مصیبت بزرگ، دقیقاً سه سال و نیم به طول خواهد انجامید. با این وجود مشخص

نشده است كه ایمانداران كتاب مق ّدسي چه م ّدت جفا خواهند دید.

زماني كه سخن از این جفا ميشود، بسیاري از هم عصران ما حاضر به قبول آن نیستند. حتّي بسیاري از مردم نميتوانند باور كنند كه در طول هزار سال حكومت مطلقة كلیساي كاتولیك، میلیونها نفر به شهادت رسیدهاند. [ كلمة شهادت از واژة یوناني گرفته شده است كه به معني گواهي و شهادت است. به كسي اطلاق ميشود كه به خاطر شهادت ایمان مسیحي خود، مظلومانه كشته ميشود. استیفان ( اعمال باب 7 ) و آنتیپاس شهید ( مكاشفه ۲ : ۱3 ) از نمونههاي شهادت مسیحي هستند. - مترجم ] در این رابطه كافي است دادگاهي متّهمان به جادوگري و چوبههاي مرگ ( كه مردم را به آنها بسته و به آتش ميكشیدند. ) انگیزاسیون یا دادگاههاي تفتیش عقاید و كشتار پروتستانهاي فرانسه در روز سن بارتلمي را به یاد داشته باشیم. بسیاري از مردم هنوز نميتوانند باور كنند كه در سدة بیستم شش میلیون یهودي و صدها هزار نفر دیگر مظلومانه و در نهایت سنگ دلي و قساوت به كام مرگ فرستاده شدند. باور این واقع ّیت دشوار است كه كلیساي كاتولیك از این جنایات آگاه و تا حدي نیز در مرگ آنها

سهیم بود.

«وبهويدادهشدكهبامقّدسینجنگكندوبرایشانغلبهیابد؛وتسلّطبرهرقبیلهوقوموزبانوا ّمت،بدوعطا شد.» ( مكاشفه ۱3 : 7 ) هشدار ج ّدي آیة ده با تو ّجه به مطلب فوقالذكر قابل درك ميشود: «اگر كسي اسیر نماید به اسیري رود، و اگر كسي به شمشیر قتل كند، ميباید او به شمشیر كشته گردد. در اینجاست صبر و ایمان مقّدسین.» (

مكاشفه ۱3 : ۱0 ) در این شرایط است كه: «... بردباري و ایمان مق ّدس لازم است.»

ریاست مذهبي زمان واپسین، مورد تكریم و احترام جهانیان خواهد بود. و اگر چه انساني بیش نیست، چون خدا ستایش خواهد شد: «و جمیع ساكنان جهان، جز آناني كه نامهاي ایشان در دفتر حیات ب ّرهاي كه از بناي عالم ذبح شده بود مكتوب است، او را خواهند پرستید.» ( مكاشفه ۱3 : 8 )

نشان دیگر منحصر به وحش، تج ّرد است. دانیال در این مورد چنین مينویسد : «و به خداي پدران خود و به فضیلت زنان اعتنا نخواهد نمود، بلكه به هیچ خدا اعتنا نخواهد نمود زیرا خویشتن را از همه بلندتر خواهد شمرد.» ( دانیال ۱۱ : 37 ) جنگهاي صلیبي و نبردهاي دیگري كه به رهبري پاپ انجام شدند، تأیید این نب ّوت هستند. تج ّرد اجباري بر خلاف دستور ثابت و تغییر ناپذیر خدا است. پولس در ا ّول تیموتاؤس این آموزه را شیطاني توصیف ميكند. ( ا ّول تیموتاؤس 4 : ۱ - 4 ) همة فرزندان راستین خدا چه آنان كه ربوده خواهند شد و چه آناني كه از دورة مصیبت عظیم خواهند گذشت، با این فریبكار و فریب مذهبياش مقابله خواهند كرد. همة جهانیان،از سیاستمداران برجسته گرفته تا شخص ّیتهاي روحاني و پیروان همة ادیان به او نگاه خواهند كرد و مطیع ارادهاش خواهند شد. در كتاب مقّدس آمده است كه همة ساكنان زمین زیر یوغ او خواهند رفت. تنها افرادي كه نامشان در كتاب حیات ب ّرة ذبح شده آمده است از این امر مستثني خواهندبود.بایدیادآورشدكهاززماناصلاحاتبهبعدهمةمعلّمانكتابمقّدسازجملهدكترمارتینلوترتأكید

كردهاند كه این شخص كسي جز پاپ نیست. ( ر-ك بر مق ّدمهاي بر كتاب دانیال )

در جریان ضد اصلاحات، یسوعین كوشیدند این تف ّكر را مردود جلوه دهند و برداشت خود را بر سایرین تحمیل كنند. این برداشت گمراه كننده از این قرار است كه ضد مسیح یك یهودي است. حتّي دوستداران اسرائیل در جمع پروتستانها نیز این برداشت غلط را پذیرفتهاند. آنها تحت تأثیر مبشران رادیویي و دیگر واعظان قرار گرفتهاند. دسته دیگري ضد مسیح را در اسلام جست و جو ميكنند. اینها فریبهاي وحشتناكي هستند كه روح گمراه كننده در میان كساني كه خویشتن را داناوفرزانهميپندارند،شایعكردهاست.بایدپرسید:باتوّجهبهكدامآیاتكتابمقّدسيميتواناینآموزهراثابت كرد؟ همان طور كه در د ّوم تسالونیكیان باب ۲ آمده است، خدا این افراد را به یك نیروي گمراه كننده تسلیم كرده است. زیرا آنان هیچ عشقي به حقیقت نداشتند. آنها ناگزیرند به دروغ ایمان بیاورند و به این ترتیب زیر محكوم ّیت خدا قرار

بگیرند.

همان طوري كه براي بیان حوزههاي مختلف عملكرد مسیح، القاب گوناگون به كار رفتهاست، به همین ترتیب براي تشریح جنبههاي گوناگون عملكرد ضد مسیح نیز القاب و عناوین ناهمگوني به كار رفتهاند. مسیح فرزند خدا خوانده ميشود، در حالي كه از ضد مسیح با عنوان فرزند هلاكت یاد ميشود. مسیح آن نبي راستین موعود است، و ضد مسیح نبي كاذب و غیره. پولس رسول در توصیف این مرد شریر ميگوید: «كه او مخالفت ميكند و خود را بلندتر ميسازد از هر چه به خدا یا به معبود مس ّمي شود، به حدي كه مثل خدا در هیكل خدا نشسته، خود را مينماید كه خداست.» ( د ّوم تسالونیكیان ۲ : 4 ) [ واژة یوناني كلمهاي كه در ترجمة قدیم"شریر"آمده است."قانون شكن"است - مترجم ] وي خود رامقّدسميخواند،درحاليكهاینلقبتنهاشایستهپروردگاراست.خداوندخودگفتهاست:«هیچكسرابرزمین، پدر خود مخوانید ...» ( متي ۲3 : 9 ) همان طور كه خدا خطا ناپذیر است او نیز در حالي كه بر كرسي خویش نشسته، اّدعايخطاناپذیريميكند.اوخویشتنراجانشینیانمایندةمسیحمعّرفيميكند،وحالآنكهدرحقیقتمسیح،خود،

نمایندة خاصان خود است و جانشین یا نمایندة دیگري ندارد.

یوحنّاي رسول، بارها از این شخص ّیت مرموز به عنوان ضد مسیح یاد كرده است. این به این مفهوم است كه این مرد كه خود را از خدا و از مسیح ميداند، در واقع ضد خدا و ضد مسیح است. وي با قدرت دنیوي خود به موازات كلیساي عیسي مسیح، كلیساي دیگري را بنا ميكند. شخص قانون شكن در نجات تام خدا كه به واسطة مسیح محقّق شد هیچ سهمي ندارد. او به خود این حق را ميدهد كه گناهان مردم را ببخشد. او آموزهها و روشها، اصول جزمي و سنتهایي ابداع كرد كه در كنار كلام مسیح به عنوان مرجع مطرح هستند ولي در اصل مخالف با كلام مسیحایي. در مكاشفه، از این

مردي كه در خلاف جهت انبیاء راستین حركت ميكند به عنوان نبي كاذب یاد ميشود. ( مكاشفه ۱9 : ۲0 ) وحشي كه از زمین بالا ميآید

بخش د ّوم باب ۱3 مكاشفه، از بخش ا ّول ملموستر است: «و دیدم وحش دیگري را كه از زمین بالا ميآید و دو شاخ مثل شاخهاي ب ّره داشت و مانند اژدها تكلّم مينمود؛ و با تمام قدر ِت وح ِش نخست، در حضور وي عمل ميكند و زمین و سكنه آن را بر این وا ميدارد كه وحش نخست را كه از زخم مهلك شفا یافت، بپرستند.» ( مكاشفه ۱3 : ۱۱ - ۱۲ )

بایدبهایننكتهتوّجهداشتكهاینقدرتدّوماززمینبالاميآیدونهازدریاياقوام.درنبّوتكتابمقّدسي،قومهاي بيشمار اروپا به آبهاي دریا تشبیه شدهاند. ( مكاشفه ۱7 : ۱5 ) ولي وحش د ّوم از قالبي بیرون ميآید كه در گذشته اقوام و زبانها در آن كم بودند. ب ّره نماد یك كشور مسیحي است كه در آن آزادي كامل مذهب وجود دارد. چنین وضع ّیتي در جهان امروز یك استثنا است. و دو شاخ نشان دهندة دو قدرت دنیوي و مذهبي هستند. با این توضیحات در ميیابیم كه در اینجا صحبت از قدرت د ّوم دنیا، یعني ایالات متّحدة آمریكا است و ایالات متّحدة اروپا نیز قدرت ا ّول محسوب ميشود. همان طوري كه به ما گفته شد، زماني فرا ميرسد كه وحش د ّوم كه پروتستانت است از زبان اژدهاي رومي استفاده كرده، نیروي خود را در جهت منافع وحش ا ّول به كار خواهد برد. نیروي وحش د ّوم باعث ميشود، وحش ا ّول

كه از زخم مرگبار جان سالم بدر برده است مورد حرمت جهانیان قرار بگیرد.

پیشرفت فني و توسعه از ویژگیهاي وحش د ّوم است: «و معجزا ِت عظیمه به عمل ميآورد تا آتش را نیز از آسمان در حضور مردم به زمین فرود آورد. و ساكنان زمین را گمراه ميكند، به آن معجزاتي كه به وي داده شد كه آنها را در حضور وحش بنماید. و به ساكنان زمین ميگوید كه صورتي را از آن وحش كه بعد از خورد ِن زخ ِم شمشیر زیست نمود،

بسازند.» ( مكاشفه ۱3 : ۱3 - ۱4 )

پولس دربارة تح ّولات مذهبي توصیفي از قدرت شرارت، ارائه داده است ( قدرت شرارت معجزات و آیات گمراه كننده را از خود بروز ميدهد. این معجزات با معجزات و آیاتي كه خداوند و رسولان ظاهر كردهاند و هم اكنون نیز در تأیید كلام خدا ظاهر ميشود متفاوت است. ) پولس یادآور ميشود كه این نیروي شرارت با آیات و معجزات گمراه كننده ظاهر ميشود: «كه ظهور او به عمل شیطان است با هر نوع ق ّوت و آیات و عجایب دروغ و به هر قسم فریب ناراستي براي

هالكین، از آنجا كه مح ّبت راستي را نپذیرفتند تا نجات یابند.» ( د ّوم تسالونیكیان ۲ : 9 – ۱0 )

قدرت د ّوم جهان ماه ّیت پروتستان دارد. مردمي كه از ظلم و جفاي مذهبي در اروپا گریختهاند، با رفتن به آمریكا كشوري براي خود بنا كردهاند. باید گفت گردهمایي پروتستانها در قالب شوراي جهاني كلیساها، تلاشي است كه در جهت دستیابي به تش ّكلي مشابه كلیساي كاتولیك صورت گرفته است. زماني كه از داده شدن روح به صورت وحش صحبت ميشود. باید این طور استنباط كرد كه وحش د ّوم اجازه پیدا كرده است تا در گفت و گوهاي بینالمللي شركت كند. و هم اكنون سالها است كه شوراي جهاني كلیساها نظر خود را دربارة مسائل جهاني بیان ميكند. در كنگرة این مجمع در فوریة ۱99۱ دیده شد كه شورا نظر خود را دربارة جنگ خلیج ابراز كرد. این مجمع در شهر كانبراي استرالیا تشكیل

شده بود. همه انتظار داشتند كه در درجة ا ّول پاپ و اسقفها به شكلي نظر خود را ابراز كنند. ولي چنان كه پیدا است شوراي جهاني كلیساها نیز نظر ميدهد و این نظر كم اهم ّیت نیست: «و به وي داده شد كه آن صورت وحش را روح بخشد تا كه صورت وحش سخن گوید و چنان كند كه هر كه صورت وحش را پرستش نكند، كشته گردد.» ( مكاشفه ۱3 : ۱5 ) با تو ّجه به مطالب عنوان شده ميتوان نتیجهگیري كرد كه جریان جفا متو ّجه گروههایي خواهد شد كه به خاطر اعتقادات خویش، جدا از كلیساي كاتولیك رومي یا شوراي جهاني كلیساهاي پروتستان خواهند بود. عدم عضو ّیت این

گروهها در یكي از این دو تش ّكل باعث بروز مشكلات فراواني براي آنها خواهد شد.

در كتاب دانیال نكات روشنگرانهاي دربارة پرستش صورت وحش، به شكلي كه در مكاشفه باب ۱3 تشریح شده است به ما داده ميشود. در زمان دانیال این پیكره مطابق صورت یك انسان ساخته شده بود. ( دانیال ۲ : 3۲ – 33 ) پیكرهاي كه دانیال دیده و تشریح كرده بود، شصت ذراع ارتفاع داشت. این پیكره در استان بابل بر پا شد. ( دانیال 3 : ۱ ) آن زمان سخن از بابل بینالنهرین بود، بابلي كه در كنار رودخانة فرات در عراق كنوني ساخته شده بود. ولي بابل امروزي

را باید در كنار رودخانة تیبر در مركز دنیا جست و جو كرد. این مسئله به صورتي واضح در نب ّوت مطرح شده است.

در گذشته یك پیكرة واقعي را كه تجلّي كنندة قدرت وحش بود بر پا كرده بودند و مقامات آن زمان همة اقوام، قبایل و زبانها را مجبور كرده بودند تا به پرستش آن مجسمه بپردازند. آنها مجبور بودند پیكره را تكریم كنند: «و منادي به آواز بلندنداكرده،ميگفت:ايقومهاواّمتهاوزبانهابرايشماحكماست؛كهچونآواز َكِرنّاو ُسرناوعودوبربطو سنتور و كمانچه و هر قسم آلات موسیقي را بشنوید، آنگاه به رو افتاده، تمثال طلا را كه َنب ْو َك ْدنَ َّصر پادشاه نصب كرده است سجده نمایید. و هر كه به رو نیفتد و سجده ننماید در همان ساعت در میان تون آتش ملتهب افكنده خواهد شد.» (

دانیال 3 : 4 - ۶ )

داستان سه مردي را كه در تون آتش افكنده شده بودند، همه ميدانند. این ایمانداران حاضر نبودند در مقابل این پیكره سجده كنند و به این ترتیب، كساني كه پرستش را تنها در خور خداي واحد حقیقي ميدانستند و حاضر نبودند در مقابل این مجسمه زانو بزنند مورد آزار و اذ ّیت قرار گرفتند.

این ایمانداراني كه خداي حي را ميپرستیدند، جرأت یافته، در مقابل حاكم ایستاده و گفتند: «اگر چنین است، خداي ما كه او را ميپرستیم قادر است كه ما را از تون آتش ملتهب برهاند و او ما را از دست تو اي پادشاه خواهد رهانید. و اگر نه، اي پادشاه تو را معلوم باد كه خدایان تو را عبادت نخواهیم كرد و تمثال طلا را كه نصب نمودهاي سجده نخواهیم نمود.» ( دانیال 3 : ۱7 - ۱8 ) این داستان به طور خاص براي آن دسته از ایمانداراني نوشته شده است كه در زمان آخر با وضع ّیتي مشابه رو به رو خواهند شد. خداوند خدا، همواره در كنار خاصان خود بوده، آنها را به حال خود رها

نخواهد كرد و آنها نیز براي ایمان خویش تا پاي مرگ خواهند ایستاد.

باتوّجهبهششموردزیرميتوانبهرازعدد۶۶۶پيبرد.دربارةافراديكهاّدعاميكنندمنظورازاینتصویر صفحة تلویزیون است كه قدرت تكلّم دارد، باید گفت كه تنها ناآگاهي خود را نشان ميدهند. تلویزیون یك شي بيجان است كه خود نميتواند سخن بگوید بلكه فقط ميتواند تصاویر و صوتهاي تزریق شده را به نمایش بگذارد:

۱- باید به این نكته تو ّجه كرد كه در اینجا تنها سخن از یك صورت یا تصویر نیست، [ در ترجمههاي اروپایي از واژة كه به معني تصویر است استفاده شده است - مترجم ] بلكه سخن از صورت وحش است ( مكاشفه ۱3 : ۱5 )

۲-برخلافبرداشتبياساسيكهعّدهايمطرحميكنندسخنازیككدنیستكهباعثشودتایكابررایانهبرهمة امور نظاره كند، بلكه صحبت از عدد وحش است ( مكاشفه ۱3 : ۱8 ) 3- سخن از یك اسم معمولي نیست بلكه از نام وحش صحبت شده است. ( مكاشفه ۱3 : ۱7 ) 4- از هر عددي صحبت نشده است بلكه از عدد اسم او. ( مكاشفه ۱5 : ۲ ) 5- به همین ترتیب ما با یك علامت معمولي سر و كار نداریم بلكه صحبت از علامت وحش است. ( مكاشفه ۱۶ : ۲ ) ۶- از نشان اسم وحش نیز صحبت شده است. ( مكاشفه ۱4 : ۱۱ )

با توضیحات فوق متو ّجه ميشویم كه موضوع اساسي بحث، وحش است. این مسئله هم به مفهوم گسترده كلمة وحش و هم به مفهوم محدود آن اشاره دارد. زماني كه از مفهوم"محدود"صحبت ميشود، وحش به عنوان یك شخص ّیت تلقّي شده است. اگر ما این موضوع محوري را درك كرده باشیم به راحتي ميتوانیم تفاسیري را كه تنها بر بخشي از كتاب

مق ّدس بنا شدهاند مورد نقد و بررسي قرار دهیم.

ما از باب نخست كتاب مق ّدس با مفهوم صورت مواجه ميشویم. البتّه كلمة صورت در كتاب مق ّدس معاني گوناگوني دارد. به عنوان مثال در كتاب پیدایش چنین ميخوانیم: «خدا آدم را به صورت خود آفرید ...» ( پیدایش ۱ : ۲7 ) صورت خدا همان قالبي است كه خداي نادیدني در آن تجلّي ميیابد تا در بُعدي دیده شود. مسیح صورت و مظهر كامل باري تعالي است ( د ّوم قرنتیان 4 : 4 و عبرانیان ۱ : 3 ) ضد مسیح نیز به عنوان پسر هلاكت ( د ّوم تسالونیكیان ۲ : 3 ) مظهر و صورت زمیني پسر سحر است. ( اشعیا ۱4 : ۱۲ ) [ كلمهاي كه در ترجمة قدیم فارسي"دختر صبح"ترجمه شده است، در متن عبري"بن َش َخ ْر"آمده است كه به معني"پسر سحر"ميباشد، ضمناً تمام ترجمههاي معاصر اروپایي نیز از این

ترجمه یعني پسر سحر تبع ّیت ميكند - مترجم ] لوسیفر كه همان دشمن است به عنوان پسر سحر، خواست تا جایگاه بالاتري را در آسمان پیدا كند. وي آرزو داشت با خدا برابر شود و مرد شریر نیز در جهت تحقّق این آرزوي شیطان در زمین عمل خواهد كرد. صورت وحش یك تصویر معمولي نیست بلكه چیزي است كه جان دارد و ميتواند دیده شود.

راز علامت وحش

در این قسمت تو ّجه خود را به راز علامت وحش معطوف ميكنیم: «و همه را از كبیر و صغیر و دولتمند و فقیر و غلام و آزاد بر این وا ميدارد كه بر دست راست یا بر پیشاني خود نشاني گذارند.» ( مكاشفه ۱3 : ۱۶ )

جاي شكي نیست كه علامت وحش به علامتهاي ظاهري كه یهودیان در گذشته داشتند شبیه نخواهد بود و به هیچ وجه یك علامت ظاهري در كار نخواهد بود. به عنوان مثال، ُمهر خدا كه بر پیشاني خاصان وي قرار ميگیرد یك علامت ظاهري نیست كه قابل رؤیت باشد. مهر خدا بر پیشاني ۱44000 نفر برگزیدة اسرائیل دیده نخواهد شد. بر خلاف تعلیم برخي از معلّمان، مهر خدا رعایت یك روز خاص نیست. خدا از اسرائیل خواست س ّبت را نگاه دارد. این علامت عهد بین خدا و اسرائیل بود و هیچ وقت در كتاب مقّدس از سّبت به عنوان مهر خدا یاد نشده است.( خروج 3۱ :۱۲ –۱7) كساني كه به كلیسا تعلّق دارند، به ایمان عادل شمرده ميشوند و همانند ابراهیم ُمهر الهي را دریافت ميكنند. ( رومیان 4 : ۱۱ د ّوم قرنتیان ۱ : ۲۲ ) روحالقدس آنها را براي فدیة بدنهایشان مهر ميكند. ( افسسیان 4 : 30 )پس در اینجا

نتیجه ميگیریم كه سخن از رعایت یك روز هفته نیست.

در زمان مصیبت بزرگ مردم ناگزیر خواهند شد سیستم مذهبي حاكم را بپذیرند و زیر سیطرة آن قرار بگیرند. در غیر این صورت براي آنها امكان خرید و فروش نخواهد بود."پیشاني"نشانة آن است كه انسان در سر خود تصمیمي گرفته است. وي پس از تف ّكر و تعقّل تصمیمي گرفته است."دست"نشانة آن است كه تصمیمات به مرحله اجرا در آمدهاند. شخصموردنظرباامضاءخودعضوّیتیكمجمعراميپذیرد.درآنزمان،ایماندارانكتابمقّدسيبادشواري فراواني مواجه خواهند شد و مورد آزار و اذ ّیت قرار خواهند گرفت. مردم مذهبي خواهند كوشید تا با اقدامات و تصمیمات خود ایمانداران را محدود و سركوب كنند. به عنوان مثال در صورتي كه كسي جویاي كار باشد از وي خواسته

خواهد شد مذهب خود را مشخص كند و تنها پس از این اعتراف، تصمیم گرفته ميشود كه به او كار داده شود یا نه.

علامت وحش جنبة روحاني دارد و به آموزهاي كه مردم از آن پیروي ميكنند اشاره دارد. همان طور كه خاصان خدا آموزة الهي را ميپذیرند و به كار ميبندند، به همین ترتیب پیروان آموزة دشمن خدا نیز آموزة مرجع خود را به كار ميبندند. آن چه مسلّم است، این است كه آموزه، ایمان و اعتقاد شخصي، بر پیشاني یا دست مردم نوشته یا از آن پاك نخواهد شد، بلكه مسئله، تصمیم قلبي و اجراي آن در عمل است. ایماندار پس از پذیرفتن كلام حق تو ّسط روح مهر ميشود. ( افسسیان ۱ : ۱3 ) به همین ترتیب زماني هم كه بيایمان كلام دروغ را پذیرا ميشود علامت وحش را

دریافت ميكند .

متن زیر توضیحات واضحي را ارائه ميدهد. به عبارتي سخن از یك علامت ظاهري نیست. ما با مطالعة گزارة زیر در ميیابیم كه این علامت، اسم وحش و عدد نام او را در بر ميگیرد: «و این كه هیچ كس خرید و فروش نتواند كرد، جز كسي كه نشان یعني اسم یا عدد اسم وحش را داشته باشد. در اینجا حكمت است. پس هر كه فهم دارد، عدد وحش را بشمارد، زیرا كه عدد انسان است و عدد ۶۶۶ است.» ( مكاشفه ۱3 : ۱7 – ۱8 ) با دقّت بر این تركیب سه گانه كه به هو ّیت وحش اشاره دارد، راز علامت را ميتوان گشود. ما باید این راز را در عدد ۶۶۶ جست و جو بكنیم، این عدد به عنوان مرد شریر اشاره دارد. ( جانشین پسر خدا )

۶۶۶=۱+0+500+۱+۱+50+۱+00+5+۱+0+0+۱00+۱+5

علامت ميتواند نشانة یك هو ّیت زمیني یا روحاني باشد. نباید توقع داشت كه كسي نام و عدد وحش را به عنوان یك علامت ظاهري بر خود داشته باشد. پولس مينویسد: «بعد از این هیچ كس مرا زحمت نرساند زیرا كه من در بدن خود داغهاي خداوند عیسي را دارم.» ( غلاّطیان ۶ : ۱7 ) باید تو ّجه داشت كه پولس علائم ظاهري صلیب را به مردم نشان نداد، چرا كه در این صورت مسئله جنبة تمسخرآمیزي پیدا ميكرد. پولس علائم نشانههاي روحاني را بر بدن خود حمل ميكرد. پس این سؤال پیش ميآید كه چه علامتي مشخص كنندة هو ّیت این نهاد مذهبي است؟ براي شناسایي علامت مورد بحث باید به ابتدا، یعني به زمان شكلگیري این نهاد مذهبي رجوع كرد. اگر ما بدانیم چگونه پس از تولّد كلیساي رومي در قرن چهارم آزار مذهبي شروع شد، به راحتي متو ّجه ميشویم كه آزار روحاني بعدي با چه انگیزهاي شروع خواهد شد. علامت این كلیساي مادر، آموزهاي است كه خود اختراع كرده است، یعني ایمان به تثلیث. بر اساس این آموزه، خدا از ازل از سه شخص ّیت مستقل ازلي، داناي كل و قادر مطلق تشكیل شده است. ایمان تثلیثي تو ّسط حكومت تحمیل شد. این ایمان به عنوان یك اهرم فشار در جهت آزار یهودیان، مسیحیان و مسلماناني كه باورهاي متفاوتي

داشتند به كار رفت. این وضع ّیت هزار سال به طول انجامید. نقل قولهاي زیر به اندازة كافي گویا هستند

روم شرقي تاریخ 380/۲/۲۶ ایمان تثلیثي به عنوان مذهبي حكومتي. تئودوسیوس ا ّول و كبیر كه به موجب فرمان گراتیانوس، امپراطور روم غربي پس از مرگ فالانس در سال 379 میلادي بر تخت امپراطوري شرقي نشست، همة اقوام امپراطوري خود را به پذیرش ایمان تثلیثي مسیحي فرا خواند. به موجب رأي امپراطور، تثلیث باید به شكلي كه

مورد تأیید شوراي نیقیه در سال 3۲5 قرار گرفت، پذیرفته شود.

قسطنطنیه تاریخ 38۱/5/۱ پذیرش ایمان تثلیثي براي مسیحیان اجباري ميشود. اسقفها در چهارچوب شوراي اكومینیك د ّوم، حكم تئودوسیوس ا ّول را مورد تأیید قرار دادند. وي در این حكم از همة تابعین رومي خواسته بود ایمان تثلیثي مسیحي را همان طوري كه در سال 3۲5 در شوراي نیقیه تعریف شده بود بپذیرند. بر اساس این تعریف از تثلیث، خدا در سه شخص تجلّي ميیابد. یعني پدر، پسر و روحالقدس. تصمیم شوراي نیقیه به عنوان اعتراف معتبر همة مسیحیان

شناخته شده است. این اعتراف اساس دین حكومتي را تشكیل ميداد.

علامت وحش چیزي جز آموزة تثلیث نیست. این آموزه را كلیساهاي سنّتي پروتستان پذیرفتند و این آموزهاي است كه از نكات دیگر مندرج در اعترافات ایماني بیشتر مورد تأكید قرار خواهد گرفت. در كلیساي كاتولیك و هم اكنون در كلیساي پروتستان از مردم خواسته ميشود كه از دست راست خود براي علامت صلیب استفاده كنند. زیرا امپراطور كنستانتین مّدعيشدهبودكهصلیبيرادرآسماندیدهاستوجالبآناستاینبهاصطلاحرؤیانتوانستكنستانتینراكهیك آدمکش بود از آدمكشي باز دارد. كلیساي حكومتي كه كنستانتین باني آن بود علامت صلیب را مرسوم و اجباري كرد. با علامت تثلیثي صلیب كه با اداي عبارت: به نام پدر و پسر و روحالقدس، صورت ميگرفت، بدترین كشتارهاي تاریخ اروپا صورت گرفتند. كلیساي روم به نام پدر و پسر و روحالقدس یهودیان را قتلعام كرد و جنگهاي صلیبي را به راه انداخت. [ اصطلاح جنگ صلیبي براي سركوب بعضي از فرقههاي مذهبي اروپا نیز به كار رفته است - مترجم ] یهودیان و سایر اقل ّیتهاي مذهبي وادار به بوسیدن صلیب ميشدند و چنان چه از این كار امتناع ميكردند فوراً كشته ميشدند. تاریخ كلیسا نشان ميدهد كه قبل از كنستانتین، آموزة تثلیث مطرح نبود، بلكه بحثها و جدلها بیشتر به مسیح شناختي معطوف ميشدند. قبل از كنستانتین از علامت صلیب هم اثري وجود نداشت. ایمانداران كتاب مقّدسي نه صلیب را حمل ميكنند و نه علامت آن را ميكشند، آنها به عمل نجات بخش الهي كه به واسطة مسیح بر صلیب، جلجتا محقّق شد ایمان دارند. آنها ایمان دارند كه خدا در مسیح بود و به واسطة فدیه تام صلیب، جهان را با خویشتن آشتي داد. آنها به پیروي از پولس و مسیحیان عهد رسولان، چنین اعتراف ميكنند: «با مسیح مصلوب شدهام ولي زندگي ميكنم لیكن نه من بعد

از این، بلكه مسیح در من زندگي ميكند و زندگاني كه الحال در جسم ميكنم، به ایما ِن بر پسر خدا ميكنم كه مرا مح ّبت نمود و خود را براي من داد.» ( غلاّطیان ۲ : ۲0 )

ما با مطالعة تاریخ كلیسا در ميیابیم كه در سدههاي نخستین پس از میلاد، از كلیساي كاتولیك رومي یا كلیساي ارتدكس یوناني و یا كلیساي قبطي مصر و غیره خبري نبود. آنها هنوز به صورت تش ّكلهاي مسیحي وجود نداشتند، بلكه فقط جنبشهاي مختلف مسیحي وجود داشت كه در زمان كنستانتین براي تشكیل یك كلیساي واحد متّحد شدند. جالب تو ّجه آن است كه در شوراي نیق ّیه از پاپ یا كاردینال هم اثري نبود. این مسئله دربارة شوراي قسطنطنیه در سال ( 38۱ .م ) و شوراي افسس (43۱ .م ) نیز صدق ميكند. تاریخ پاپها در سال 43۱ با لئون ا ّول شروع ميشود. در نیق ّیه نمایندگا ِن گرایشهاي مختلف مسیحیت گرد هم آمدند و جدلي سخت در گرفت. ولي به دنبال تلاشهاي حاكمان رومي در سدههاي چهارم و پنجم، مسیح ّیت به دین و كلیساي حكومتي تبدیل شد. مسلّم است كه مسیح باني این كلیساي حكومتي نبود، پس

عجیب نیست كه این كلیسا هیچ وجه اشتراكي با مسیح ندارد و از آموزه و روشهاي غیر كتاب مق ّدسي پیروي ميكند.

علامت این نهاد جهاني كه ابتكار جفا را در دست دارد سر آن است. سر، به این مفهوم است كه شخص ّیت مورد نظر در ارائة آموزه، به عنوان مرجع مطلق شناخته شده است. زماني كه یك نفر با اصول جزمي كلیساي رومي یعني تثلیث، مخالفت ميكند. پاپ این مخالفت را به عنوان بدترین توهین تلقّي كرده و شخص مورد نظر را به عنوان مرتد ميشناسد. ما در ادامه، عبارتي را نقل ميكنیم كه مربوط به عصر حاضر است، ا ّما به نوعي به آینده هم ربط پیدا ميكند، با تو ّجه به این كه شوراي واتیكان د ّوم در حكمي كه دربارة اكومینیسم صادر كرده است ( شمارة ۲0 ) تنها مسیحیان معتقد به تثلیث در خدا را مد نظر قرار داده است. جا دارد بررسي شود كه تا چه حدي ميتوان یك جماعت جدا شده را كه تثلیث را رد كرده است به عنوان یك گروه مسیحي تلقي كرد. با تو ّجه

به مطلب فوقالذكر جایي براي گفت و گو باقي نميماند. و ميتوان گفت كه این رأي شوراي واتیكان د ّوم بازگشت ناپذیر است.

در زمان تولّد كلیساي كاتولیك، اصل جزمي تثلیث، نقش محوري داشت. این مسئله دربارة روند اتّحاد كلیساهاي كاتولیك و پروتستان نیز صدق ميكند. پذیرش تثلیث كه ابداعي بیش نیست، به عنوان اصل اساسي ایمان مسیحیان اعلام خواهد شد. به همین خاطر اتّحادیة پروتستانها قدرتمندتر شده و از تمام گروههاي انجیلي خواهد خواست این علامت را بپذیرند و در این راستا، حكومت نیز از كلیسا پشتیباني خواهد كرد: «و همه را از كبیر و صغیر و دولتمند و فقیر و غلام و آزاد بر این وا ميدارد كه بر دست راست یا بر پیشاني خود نشاني گذارند. و این كه هیچ كس خرید و فروش نتواند كرد، جز

كسي كه نشان یعني اسم یا عدد اسم وحش را داشته باشد.» ( مكاشفه ۱3 : ۱۶ - ۱7)

شوراي جهاني كلیساها از این كه برخي از جماعتهاي پروتستان از پذیرش عضو ّیت در اتّحادیة بزرگ سر باز خواهند زد ناخرسند خواهد بود. اینجا سخن از گروههایي است كه به یك خداي واحد حقیقي كه براي نجات ما در مسیح مكشوف شده است ایمان دارند. این گروهها كه مسیح را یگانه سر كلیسا ميدانند از پذیرش ضد مسیح دوري خواهند كرد.

این اصل جزمي نشاندهندة یك تص ّور غلط از خدا و مسیح است. این گروهها در این مورد به علم كاذبي دست پیدا كردهاند، به همین خاطر این نهاد بیش از هر گروه دیگري در گذشته خونریزي كرده است. كلیساي كاتولیك، ایمانداران و دگراندیشان را آزار و اذ ّیت كرد و به كام مرگ فرستاد. به همین ترتیب كساني هم كه علامت كلیساي مادر را نپذیرند آزار و اذ ّیت خواهند شد. گذشته از این كسي كه به آموزه تثلیث ایمان ميآورد و تعمید تثلیثي ميگیرد، علامت وحش را دریافتميكند.باتوّجهبهاینمطلبكلیسايكاتولیكروياّدعايخودپافشاريميكند.اینكلیسامّدعياستكهبه تنهایي قادر به نجات افراد است و مردم از طریق كلیساي كاتولیك و آیینهاي آن ميتوانند رهایي یابند. مأموران این كلیساي ادارة مردم را از تولّد تا به مرگ هدایت ميكنند. آنها آیینهاي مذهبي را پیش روي مردم قرار ميدهند و به همین خاطر است كه افرادي كه در این آیینها شركت ميكنند، پس از مرگ گویي به آتش برزخ وارد ميشوند. برزخي كه تنها

زاییدةتراوشهايفكريروحانیاناست.وليجاداردبپرسیمكهآیامنظورازنجاتهمانآتشبرزخاست؟كتابمقّدس نجات را با كیف ّیت دیگري مطرح ميكند. ( اعمال 4 : ۱0 - ۱۲ )

كلیساي پاپ در مقابل تنها قرباني معتبر خدا یعني قرباني شدن مسیح، آیین قرباني برقرار ميكند. از قرار معلوم یك تكه نان مقّدس به یك تكه مسیح واقعي تبدیل و پس از تقسیم خورده ميشود. همة كساني كه حاضر نشدند این آموزة ضد مسیح را بپذیرند در شوراهاي كلیساي كاتولیك نفرین شدند. خداوند در كلام خویش دربارة منجي و نجات تامي كه محقّق شدچنینميگوید:«وبهاینارادهمقّدسشدهایم،بهقربانيجسدعیسيمسیح،یكمرتبهفقط...لكناوچونیك قربانيبرايگناهانگذرانید،بهدستراستخدابنشستتاابدالآباد...ازآنروكهبهیكقربانيمقّدسانراكامل

گردانیده است تا ابدالآباد.» ( عبرانیان ۱0 : ۱0 و ۱۲ و ۱4 )

در تاریخ نجات، خدا تنها كسي است كه از طریق خداوندگار ما عیسي مسیح عمل ميكند. روحالقدس در چهارچوب اعلام نجات و كلمة حق عمل ميكند. ولي این كلیسا با استفاده از عبارت: «به نام پدر و پسر و روحالقدس» به نام خود عمل ميكند. حال آن كه كلیساي مسیح از حكم خدا پیروي كرده و به نام خداوند عیسي مسیح كه نام خدا در عهد جدید است عملميكند.همانطوركهدركتابمقّدسآمدهاست،نجاتخدابرايبشرّیتتنهادرنامعیسيمسیحمحقّقشدهاست.

در باب ۱7 مكاشفه دربارة همة كلیساها و جماعتهاي مستقلي كه به كلیساي مادر ملحق ميشوند، این عبارت به كار رفته است: «بابل عظیم و مادر فواحش.» در این متن باز صحبت از علامتي است كه بر پیشاني نوشته ميشود: «و بر پیشانياشایناسممرقومبود:سروبابلعظیمومادرفواحشوخبائثدنیا.وآنزنرادیدم،مستازخونمقّدسین

و از خون شهداي عیسي و از دیدن او بينهایت تع ّجب نمودم.» (مكاشفه۱7 : 5 - ۶)

كلیساهاي دختر، یعني بسیاري از كلیساهاي پروتستان كه همان علامت آموزة تثلیثي را بر پیشاني خود دریافت كردهاند، به آغوش مادر خود باز ميگردند. وي دوباره همان بابل بزرگ ميشود كه از خون شهیدان مست شده است. یوحنّا این واقعه را در رؤیا دید و متع ّجب شد. همة كساني كه به آموزة تثلیث ایمان دارند و عضو اعترافات تثلیثي هستند، هم اكنونعلامتوحشرابرپیشانيخوددارند.درعوضكسانيكهبهخاطراعتقاداتكتابمقّدسيخویشایناصل جزمي را نميپذیرند، مورد آزار و اذ ّیت قرار خواهند گرفت. به یاد داشته باشید همان طوري كه كلیساي كاتولیك با استفاده از این علامت موفق شد در گذشته، ا ّولین موج جفا را بر ایمانداران وارد كند، به همین ترتیب در زمان آخر با

استفاده از علامت تثلیث قادر خواهد شد ایمانداران را در تنگنا قرار دهد.

آن چه باعث اندوه ميشود این است كه دروغ به عنوان حقیقت جلوه داده خواهد شد، به طوري كه اگر امكان داشت برگزیدگان نیز فریب ميخوردند. ( متي ۲4 : ۲4 ) خداوند در متي 7 : ۲۱ دربارة كساني كه آیات و معجزات را صادر كردند صحبت ميكند. آیا ممكن است منظور از این آیات و معجزات بزرگ همان عمل روحالقدس باشد كه در میان مبشران تلویزیوني تثلیثي و گردهماییهاي كاریزماتیك وجود دارد. با وجود این كه این افراد ميكوشند خود را توجیه كنند، خداوند به آنها نشان خواهد داد كه بدكارند ( قانون شكن هستند. ) و آنها را هرگز نشناخته است. عمل راستین

روح همواره در هماهنگي با آموزه كلام خدا است. در اینجا جا دارد این پرسشها مطرح شوند:

 چرا خدا خود هیچگاه از تثلیث یا وحدت در تثلیث صحبت نكرده است؟  چرا هیچ نبياي از خداي سه گانه صحبت نكرده است؟  چرا هیچ رسولي از وجود سه شخص در الوه ّیت سخن نگفته است؟  چرا استراحت خداي پسر و خداي روحالقدس در كتاب مق ّدس یافت نميشود؟  چرا در یهود ّیت و در زمان رسولان هرگز دربارة الوه ّیت بحث و جدل در نگرفته است؟

 چرا در زمان رسولان و پس از آنها، كسي به نام پدر و پسر و روحالقدس تعمید نگرفته است؟  چرا رسولان كه از وجود متي ۲8 : ۱9 آگاه بودند، همواره به نام خداوند عیسي مسیح مردم را تعمید ميدادند؟ ( تعمید از طریق فرو بردن آنها در آب ) ( اعمال ۲ : 38 و 8 : ۱۶ و۱0۱ : 48 و ۱9 : 5 و

رومیان ۶ : 3 )

علّت آن است كه آنها را آن قیام كرده تعلیم داده بود. آنها از مكاشفة روح برخوردار بودند و پذیرفته بودند كه عیسي مسیح همان عمانوییل ( خدا با ما ) است. آنها ميدانستند كه نام عهد در عهد جدید"یشوعا"است كه به معني"خدا نجات ميدهد"به كار ميرود، همان طور كه عمانوییل"خدا با ما"است. آنها این را نیز ميدانستند كه خدا خویشتن را به عنوان پدر و پسر و روحالقدس مكشوف ساخته است. این همه واقع شد تا ما در نام پیمان خدا در عهد جدید نجات پیدا كنیم.

همة پسران و دختران خدا در دورة عهد جدید باید به این نام تعمید بگیرند.

در كلیسا هر چه در قول و فعل صورت ميگیرد و منشأ الهي دارد باید به نام عیسي مسیح خداوند انجام شود. در كلیساي خدا هیچ آیین شفاهي و عملي بدون ذكر اسم صورت نميگیرد كه در غیر این صورت مراسم بیشتر به آیین جادوگري شبیه خواهد بود. عناوین نیز تكرار نميشوند، بلكه فقط اسم عیسي مسیح خداوند است كه در زمان برگزاري آیینها باید به كار برده شود. ( كولسیان 3 : ۱7 ) مردم در برابر عناوین یا فرمول خاصي زانو نخواهند زد، بلكه در مقابل نام عهد

خدا در عهد جدید یعني عیسي مسیح خداوند به زانو در خواهند آمد. (فیلیپیان ۲ : 9 – ۱۱ )

خدا در عهد قدیم دربارة نام خود در كوه سینا چنین وعده داده بود: «مذبحي از خاك براي من بساز، و قربانیهاي سوختني خود و هدایاي سلامتي خود را از گلّه و رمة خویش بر آن بگذران، در هر جایي كه یادگاري براي نام خود سازم، نزد تو خواهم آمد، و تو را بركت خواهم داد.» ( خروج ۲0 : ۲4 )

در زمان اعلام تولّد فدیه دهنده، فرشته به وضوح به یوسف گفت: «و او پسري خواهد زایید و نام او را عیسي خواهي نهاد، زیرا كه او ا ّمت خویش را از گناهانشان خواهد رهانید. و این همه براي آن واقع شد تا كلامي كه خداوند به زبان نبي گفته بود، تمام گردد كه اینك باكره آبستن شده پسري خواهد زایید و نام او را عمانوییل خواهند خواند كه تفسیرش

این است: خدا با ما.» ( متي ۱ : ۲۱ - ۲3 )

همة خادماني كه خدا در كلیساي عیسي مسیح در عهد جدید مق ّرر كرده است، از جانب روحالقدس هدایت ميشوند. این كار با هماهنگي كلام خدا و به نام خداوند عیسي مسیح صورت ميگیرد. برعكس همة كارمندان كلیسا با استفاده از عبارت: «به نام پدر و پسر و روحالقدس» آیینها را بر پا ميدارند و حاضر به ذكر نام نیستند. رسولان و انبیا حتّي یك بار هم فرمول تثلیثي تعمید را به صورت كوركورانه ذكر نكردند. لذا جاي تع ّجب نیست كه در محافل و جلسات احضار

ارواح، در غرب به اصطلاح مسیحي، آیینها به نام پدر و پسر و روحالقدس صورت بگیرند.

اي شما كه جزئي از قوم خدا هستید ولي در كلیساهاي تثلیثي رسمي یا مستقل به سر ميبرید، این را بشنوید: ساعت حقیقت فرا رسیده است، ساعت تصمیم و مكاشفة مسیح. ساعتي رسیده است كه نقاب از چهرة ضد مسیح برداشته ميشود و نور از تاریكي جدا ميگردد. پیغام خداوند به قوم پراكندة خویش، یعني آخرین فراخواني وي از این قرار است: «پس خداوند ميگوید: از میان ایشان بیرون آیید و جدا شوید و چیز ناپاك را لمس مكنید تا من شما را مقبول بدارم، و شما را پدر خواهم بود و شما مرا پسران و دختران خواهید بود؛ خداوند قادر مطلق ميگوید.» ( د ّوم قرنتیان ۶ : ۱7 -

۱8 ) و ( مكاشفه ۱8 : 4 )

قول خداوند تنها یك معني ميتواند داشته باشد. تنها كسي كه به راستي از تثلیث بابلي خارج ميشود، ميتواند تعمید یابد و تو ّسط روحالقدس در بدن مسیح مهر شود. ( ا ّول قرنیتان باب ۱۲ ) مسیح و ضد مسیح هیچ سازگاري با هم ندارند.

اردوي مسیح نميتواند با اردوي ضد مسیح در آمیزد. كسي نميتواند بيطرف بماند. عّدهاي به دست روحالقدس مهر ميشوند و ع ّدهاي دیگر علامت نظام كاذب را دریافت ميكنند.

هر كسي كه شیپور انجیل جاویدان را ميشنود باید به فراخواني خدا پاسخ دهد. اكنون زمان تصمیم است. باید تصمیم بگیریم كه به مسیح تعلّق داشته باشیم یا به ضد مسیح. در راستي كلام باشیم و مهر روحالقدس را دریافت كنیم و یا علامت وحش را بپذیریم و در گمراهي پیش برویم. به یاد داشته باشید كه انبیا آموزة خداي سه گانه را نميشناختند و رسولان نیز با تعمید كاذبي كه با ذكر سه عنوان داده ميشود، كاملاً بیگانه بودند. خدا نظام كاذب مذهبي را رد خواهد

كرد.

سرتاسرایننظامكاذبمذهبيدریكمردتجلّيميیابد.ویژگیهاوعدداینمرددركتابمقّدسبرايماتشریحو حسابشدهاست.اززماناصلاحاتهمةمعلّمانبرجستةكتابمقّدسمسائلرابهاینشكلعنوانكردندودرصورتي كهكسيبخواهدخوانشدیگريازكتابمقّدسراارائهدهد،قادرنخواهدبوددرهمهجزئیاتباكلامخداهماهنگ

شود.